ابن حجر عَسقَلانى، پس از کلامى که از واضح نبودن مطلب در نزد او حکایت دارد، در تبیین مقصود از «خلفاى دوازده گانه» مى گوید:
این سخن پیامبر صلى الله علیه و آله که: «پس از من، دوازده خلیفه خواهند بود»، بهتر است بر واقعیت زمان پس از پیامبر خدا حمل شود؛ چرا که همه کسانى که پس از ایشان جامه خلافت بر تن کردند، از ابو بکر تا عمر بن عبد العزیز، چهارده تن بودند، دو تن از آنها نه خلافت درستى داشتند و نه مدّت خلافتشان چندان قابل توجّه بود. آن دو، معاویه پسر یزید و مروان پسر حکم بود، و بقیّه، همان گونه که پیامبر صلى الله علیه و آله خبر داده، دوازده نفر بودند.
و در ادامه اظهار داشته است:
البتّه این که فرموده است: «مردم بر آنها اتّفاق نظر پیدا مى کنند»، بر این مسئله، خدشه اى وارد نمى کند؛ زیرا اتّفاق نظر، در اکثر و غالب است و این ویژگى هم همواره، جز در حسن بن على علیه السلام و عبد اللّه زبیر، به رغم درستى خلافت آن دو، و حکم به ثابت نبودن شایستگى مخالفانشان، جز پس از مصالحه حسن علیه السلام و کشته شدن زبیر، بوده است. و خدا بهتر مى داند.(1)
1) فتح الباری: ج13ص 215.