قرآن
«سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد، سپس پلیدکارى و پرهیزگارى اش را به آن الهام کرد [که] هر کس آن را پاک گردانید، مسلّماً رستگار شد، و هر که آلوده اش ساخت، به یقین در باخت».
«همانا رستگار شد آن کس که خود را پاک گردانید».
حدیث
176. تفسیر القمّى – به نقل از ابو بصیرـ: از امام صادق علیه السلام در باره ی این سخن خداوند عز و جل: «و سوگند به نفْس و آن کس که آن را درست کرد» پرسیدم.
فرمود: «یعنى آن را آفرید و صورتش بخشید. و سخن او: «سپس پلیدکارى و پرهیزگارى اش را به آن الهام کرد»، یعنى [این دو را] به آن شناساند و الهام کرد و سپس آن را مخیّر ساخت و نفس هم [یکى از این دو راه را] اختیار کرد. «هر کس آن را پاک گردانید، مسلّما رستگار شد»، یعنى نفسِ خود را پاک گردانید. «و هر که آلوده اش ساخت، به یقین در باخت»، یعنى نفس خود را گم راه ساخت.
177. امام على علیه السلام: هر که با نفس خویش بستیزد، پرهیزگارى را به کمال رسانده است.
178. امام على علیه السلام: کمالِ شایستگى، در گرو پیکار با نفس است.
179. امام على علیه السلام: هر کس خود را در راه اصلاح نفْس خویش به رنج افکَنَد، به سعادت دست مى یابد.
180. امام على علیه السلام: با خواهش [نفس] خود، پیکار کن، و با خشمت بستیز، و با عادت هاى بد خود، مخالفت نما تا جانت پاکیزه شود و خِردت کمال یابد و از پاداش پروردگارت بهره ی کامل ببرى.
181. امام على علیه السلام: با تزکیه نفس است که صفا [ى دل و نفسْ] حاصل مى شود.
182. امام على علیه السلام: به اوج اهداف نمى رسند، مگر اهل تهذیب [نفس] و مجاهده [با آن].
183. امام على علیه السلام – هنگامى که در باره جهان بَرین از ایشان پرسیده شد ـ: صورت هایى هستند برهنه از مادّه، و فراتر از قوّه و استعداد. خداوند بر آن صورت ها تجلّى کرد و آنها [به نور وجودْ] روشن شدند، و به آنها نگریست و درخشان شدند، و مثال خود را در ماهیت آنها افکند، پس افعالش را از آنها پدیدار ساخت، و انسان را داراى نفس ناطقه اى [مُدرک معقولات] آفرید که اگر آن را با دانش و کردار، پاک گرداند و بپروراند، با گوهرهاى اوّلیه علّت هایش (ذات عقول مقدّسه) همسان مى گردد، و هر گاه مزاجش [یعنى خصوصیات اخلاقى اش] معتدل [و دور از افراط و تفریط] شود و اضداد، جدا گردند، با آن هفت آسمان محکم (نفوس فلکیه) شریک مى شود.(1)
1) خوانسارى در شرح غرر الحکم، پس از ترجمه و شرح این حدیث، مى گوید: و به آنچه تقریر شد، ظاهر مى شود که این کلام، مؤیّد چندین اصل از اصول حکما مى تواند باشد و نسبت آن به امام که درودها و سلام خدا بر او باد ثابت نیست؛ بلکه گمان فقیر، این است که کلام یکى از حکما بوده که بعضى براى ترویج آن، آن را به امام علیه السلام نسبت داده اند، و اللّه تعالى یعلم. همچنین محدّث اُرمَوى، مصحّح آن کتاب مى گوید: چنان که شارح رحمه الله فرموده، به ظنّ نزدیک به علم مى توان حکم کرد که این کلام، از امام علیه السلام نیست، با توجّه به قرائن و اماراتى که از ملاحظه آنها این مدّعا حاصل مى شود.