جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به کار گیرى اندیشه و شناخت آفریدگار

زمان مطالعه: 2 دقیقه

قرآن کریم، در ادامه ی تبیین مراحل آفرینش انسان، تصریح مى فرماید:

«هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُواْ شُیُوخًا وَ مِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُواْ أَجَلاً مُّسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ.(1)

او کسى است که شما را از خاک، سپس از نطفه، و سپس از خون بسته آفرید و شما را به صورت کودک در آورد تا شما را به کمال قوّت برساند، و تا سالمند شوید و از میان شما بعضى مرگ پیش رس مى یابد و تا [در نهایت] به مدّتى مقرّر برسید، و امید که در اندیشه فرو روید».

همچنین در باره ی هدف و حکمت نهایى آفرینش جهان مى فرماید:

«اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَىْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَىْ ءٍ عِلْمَا.(2)

خداوند، کسى است که هفت آسمان را و زمین را به همان گونه [هفت زمین] آفرید فرمان، از میان آنها پدید مى آید، تا بدانید که خداوند بر هر چیزى تواناست، و به راستى که دانش او، هر چیزى را در بر گرفته است».

تأمّل در این دو آیه ی شریف، نشان مى دهد که از نگاه قرآن، فلسفه ی آفرینش انسان و جهان، خداشناسى است، چنان که امام حسین علیه السلام نیز مى فرماید:

ما خَلَقَ العِبادَ إلّا لِیَعرِفوهُ.(3)

بندگان را نیافرید، مگر براى این که او را بشناسند.

بدیهى است که شناخت خداوند متعال، در گام نخست، تنها از راه به کارگیرى اندیشه و عقل، میسّر است.

این حکمت، در حدیث قدسى معروف نیز بدین صورت آمده است:

کُنتُ کَنزا مَخفِیّا، فَأَحبَبتُ أن اُعرَفَ، فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَى اُعرَفَ.(4)

من، گنج پنهان بودم و دوست داشتم که شناخته شوم. پس بندگان را آفریدم تا شناخته شوم.

گفتنى است که این حدیث، در منابع حدیثى نیامده و همان طور که برخى گفته اند، سند صحیحى ندارد و به همین جهت، ابن تیمیّه آن را از مجعولات مى داند؛(5) لیکن بسیارى از منابع عرفانى و اخلاقى متأخّر، آن را نقل کرده اند(6) و مضمون آن، هماهنگ با قرآن و برخى احادیثى است که گذشت.


1) غافر: آیه 67. نیز، ر. ک: ص105 (انسان/فصل چهارم/آفرینش انسان براى خرد ورزى و شناخت خدا).

2) طلاق: آیه ی 12.

3) ر. ک: ص 114 ح 101.

4) ر. ک: ص 106 ح 86.

5) تذکرة الموضوعات: ص 11.

6) ر. ک: اخلاق ناصرى: ص 34، کامل بهایى: ج 1 ص 5 و 34، نفائس الفنون: ص 171، مشارق أنوار الیقین: ص 27، جامع الأسرار: ص 102، 144، 159، 162، 164 و 601، نصّ النصوص: ص 91، 93، 266، 303، 315، 382، 408، 415، 418، 438، 445 و 451، ظن، ص 263، نقد النقود: ص 639، 662، 665 و 682، الاثنتا عشرة مسألة: ص 159 و 162، إحقاق الحقّ: ج 1 ص 431، مجالس المؤمنین: ج 2 ص 159، شرح اُصول الکافى، ملّا صالح مازندرانى: ص 249، 278 و 365، مفاتیح الغیب: ص 293، روضة المتّقین: ج 2 ص 710 و ج 8 ص 162، زاد المسالک: ص 19، کلمات مکنونه: ص 33، تعلیقات على أثولوجیا: ص 96، بحار الأنوار: ج 87 ص 199 و 344.