جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آفرینش انسان براى پرستش

زمان مطالعه: 6 دقیقه

قرآن

«من، جن و اِنس را نیافریدم، مگر براى این که مرا بپرستند».

حدیث

91.علل الشرائع ـ به نقل از ابو بصیر ـ: از امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند عز و جل پرسیدم که: «من، جن و اِنس را نیافریدم، مگر براى این که مرا بپرستند».

فرمود: «آنها را آفرید تا به بندگى فرمانشان دهد».

92.علل الشرائع ـ به نقل از جمیل بن درّاج ـ: به امام صادق علیه السلام گفتم: قربانت گردم! معناى این سخن خداوند عز و جل که: «من، جن و اِنس را نیافریدم، مگر براى این که مرا بپرستند»، چیست؟

فرمود: «یعنى آنها را براى پرستش [و بندگى] آفرید».

93.علل الشرائع ـ به نقل از جمیل بن درّاج ـ: از امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند عز و جل پرسیدم که: «من جن و انس را نیافریدم، مگر براى این که مرا بپرستند».

فرمود: «آنها را براى پرستیدن آفرید».

گفتم: خاص یا عام؟

فرمود: «نه، عام».

94.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چه بد بنده اى است آن بنده اى که براى عبادت، آفریده شده باشد و زندگى زودگذر دنیوى، او را از آخرت، باز دارد!

95.امام على علیه السلام: [خداوند،] آنچه را که خواست بیاغازد، آغازید، و آنچه را که خواست هست کند، از پرى و آدمى، هست کرد تا بدین وسیله، پروردگارىِ او را بشناسند و از او فرمان بَرَند.

96.امام على علیه السلام: اى بندگان خدا! از خدا پروا بدارید و بدان سو روید که شما را براى آن آفرید، و از او که شما را از خویشتن بر حذر داشته است، چنان که باید و شاید، بترسید، و با طلبیدن وعده ی راستین او [از طریق انجام دادن طاعات و عبادات] و پرهیز از هراس قیامتش [به وسیله ی باز ایستادن از گناهان]، کارى کنید که سزاوار آن چیزى شوید که براى شما آماده ساخته است.

97.امام على علیه السلام ـ در هنگام فرا خواندن مردم به جهادـ: خداوند، شما را به دین خویش، مفتخر ساخت و براى پرستش خود، شما را آفرید. پس در گزاردن حقّ او، با تمام توان بکوشید.

98. امام على علیه السلام: شما به پروا کردن از خدا فرمان داده شده اید، و براى کار نیک کردن و فرمان بُردارى [از خدا]آفریده شده اید.

99. بصائر الدرجات – به نقل از ابوبصیر ـ: از امام باقر علیه السلام در باره این سخن خداوند عز و جل پرسیدم که: «فرشتگان را با روح به فرمان خود، بر هر کس از بندگانش که بخواهد، نازل مى کند».

فرمود: «جبرئیل علیه السلام است که بر پیامبران نازل شد، و «روح»، همواره با آنان و با اوصیا[ى آنان] است و از آنها جدا نمى شود، و از جانب خدا به آنان، دانایى مى آموزد و به راه راست مى بردشان، و این را [بیان مى کند] که معبودى جز خداى یکتا نیست و محمّد، فرستاده خداست، و با این دو [عقیده] خدا پرستش شده، و خداوند از جن و انس و فرشتگان، خواسته است که او را پرستش کنند، و هیچ فرشته و پیامبر و انسان و جنّى نیست، مگر آن که خداوند را با گواهى دادن به یگانگى او و پیامبرى محمّد، عبادت کرده اند، و خداوند، هیچ مخلوقى نیافریده، مگر براى پرستش [او]».

100. امام باقر علیه السلام – در حدیثى از آدم علیه السلام خطاب به خداى سبحان ـ: آدم گفت: اى پروردگار من! چه ذریّه فراوانى دارم! اینان را براى چه آفریدى؟

خداوند فرمود: «… تو و فرزندان تو را آفریدم، بدون آن که مرا به تو و به ایشان نیازى باشد؛ بلکه تو و ایشان را آفریدم تا شما را بیازمایم که کدامینِ شما در زندگى این سراى دنیا و پیش از آن که بمیرید، نیکوکردارترید. دنیا و آخرت، و زندگى و مرگ، و فرمانبرى و نافرمانى، و بهشت و دوزخ را براى همین منظور آفریدم، و در تقدیر و تدبیر خویش، این گونه اراده کردم، و با علم خود – که در میان آنان نافذ است ـ، میان صورت ها و پیکرها، و رنگ ها و عمرها و روزى هایشان، و فرمانبرى و نافرمانى شان تفاوت افکندم. آنان را به خوش بخت و بدبخت، و بینا و کور، و کوتاه و بلند، و زیبا و زشت، و دانا و نادان، و دارا و نادار، و فرمان بُردار و نافرمان، و تن درست و بیمار، و معلول و سالم، تقسیم نمودم.

[چنین نمودم] تا سالم به آن که معلول است، بنگرد و مرا بر عافیت خویش، سپاس گوید، و معلول به تن درست بنگرد و مرا بخواند و از من بخواهد که او را عافیت بخشم و بر بلاى من، شکیبایى کند تا از پاداش فراوان خویش، به او عطا کنم، و دارا به نادار بنگرد و مرا ستایش و سپاس گوید، و نادار به دارا بنگرد و مرا بخواند و از من درخواست کند، و مؤمن به کافر بنگرد و به خاطر آن که هدایتش کردم، مرا سپاس گزارد. پس براى این آنها را آفریدم تا ایشان را در خوشى و ناخوشى، و در عافیت و بلا، و در آنچه به آنان عطا کرده ام و در آنچه از ایشان دریغ داشته ام، بیازمایم. منم خداوند فرمان رواى توانا، و من حق (/ قدرت) دارم که همه آنچه را مقدّر ساخته ام، طبق تدبیرم روان سازم، و حق دارم از اینها، آنچه را که بخواهم، به آنچه بخواهم، تغییر دهم و آنچه را پس افکنده ام، پیش اندازم و آنچه را مقدّم داشته ام، مؤخّر دارم. منم خدایى که هر چه اراده کنم، انجام مى دهم. از آنچه انجام مى دهم، بازخواست نمى شوم؛ ولى آفریدگان خویش را از آنچه انجام دهند، بازخواست مى نمایم».

101. امام صادق علیه السلام: حسین بن على علیه السلام به میان یارانش آمد و فرمود: «اى مردم! خداوند که نامش بزرگ باد بندگان را نیافرید، مگر تا او را بشناسند، و چون او را شناختند، پرستشش کنند، و چون او را پرستیدند، با پرستش [و بندگى] او، از پرستش [و بندگىِ]غیر او آزاد شوند».

مردى گفت: اى فرزند پیامبر خدا! پدر و مادرم به فدایت باد! شناخت خدا چیست؟ فرمود: «این که مردم هر زمانى، پیشواى خود را که اطاعت او بر ایشان واجب است، بشناسند».

102. التوحید – به نقل از محمّد بن ابى عمیر ـ: از امام کاظم علیه السلام درباره… معناى این سخن پیامبر خدا: «عمل کنید، که هر کسى براى آنچه به خاطرش آفریده شده، آماده گشته است» پرسیدم.

فرمود: «خداوند عز و جل جن و اِنس را براى این آفرید که او را بپرستند و آنها را نیافرید که نافرمانى اش کنند، و این، سخن خود او عز و جل است که: «من، جن و انس را نیافریدم، مگر براى آن که مرا بپرستند». بنا بر این، همه را براى آنچه به خاطر آن آفریده شده اند، آماده کرده است. پس، واى بر کسى که کورى [و گم راهى] را بر هدایت، ترجیح دهد!».

103. امام عسکرى علیه السلام – در تفسیر منسوب به ایشان ـ: زین العابدین علیه السلام در باره این سخن خداوند متعال: «اى مردم!» فرمود: مقصود، همه انسان هاى مکلّف از نسل آدم اند. «پروردگارتان را پرستش کنید»، یعنى از پروردگارتان، در آنچه به شما فرمان داده است، پیروى کنید و آن، این است که معتقد باشید معبودى جز خداى یگانه وجود ندارد، او را انباز و مانند و همتا نیست، دادگر است و هرگز ستم نمى کند، بخشنده است و هرگز بخل نمى ورزد، بردبار است و هرگز شتاب نمى نماید، داناست و هرگز اشتباه نمى کند، و این که محمّد، بنده او و فرستاده اوست، و این که خاندان محمّد، برترین خاندان هاى پیامبران است، و این که على، برترینِ فرد خاندان محمّد است، و این که یاران مؤمن محمّد، از یاران دیگر فرستادگان الهى برترند، و این که امّت محمّد، برترینِ امّت هاى پیامبران اند….

«همو که شما را آفرید» [و] داراى جان [قرارتان داد]، و پس از آن، شما را بپرداخت و شکلتان بخشید و نیکو شکلتان بخشید. سپس خداوند عز و جل فرمود: «و کسانى را که پیش از شما بودند»، یعنى دیگر انواع آدمیانى را نیز که پیش از شما بودند، آفرید. «باشد که پرهیزگار شوید». این، دو صورت دارد: صورت اوّل، این که شما و پیشینیانِ شما را آفرید. باشد که همگى تان پرهیزگار شوید؛ یعنى براى این که پرهیزگار شوید، چنان که خداى متعال فرموده است: «و من، جن و انس را نیافریدم، مگر براى این که مرا بپرستند». صورت دوم، «پروردگارتان را بپرستید؛ همو که شما و کسانى را که پیش از شما بودند، آفرید»، یعنى این که او را بپرستید. باشد که از آتش، محفوظ بمانید. «باشد» خدا، قطعى است؛ زیرا او بزرگوارتر از آن است که بنده اش را بى فایده به رنج افکند، و او را به فضل و دَهِش خود، امیدوار سازد و سپس ناکامش کند.(1)

آیا نمى بینى که چه قدر زشت است اگر همین کار را بنده اى از بندگان او بکند و به کسى بگوید: «به من خدمت کن. باشد که از من و از خدمت کردن به من، سودى ببرى، و باشد که در برابر آن به تو نفعى برسانم»، و آن کس به او خدمت کند؛ امّا سپس آن فرد، او را نومید گرداند و سودى به او نرساند. بى گمان، خداوند عز و جل در کردارش بسى بزرگوارتر، و از انجام دادن کارهاى زشت، بسى دورتر است تا بندگان او.


1) واژه «لعلّ» (که در متن حدیث آمده)، در زبان عربى، براى «ترجّى (امیدوارى)» است. امام علیه السلام مى فرماید که این امیدوارى دادن خدا، جنبه قطعى و حتمى دارد، نه این که امرى محتمل باشد.