قرآن
«شما را از یک نفْسى آفرید. سپس جفتش را از [جنس] آن، قرار داد»
«اوست آن که شما را از یک نفْس آفرید، و جفت آن را از [جنس] وى پدید آورد تا بدان، آرام گیرد. پس چون [آدم] با او (حوّا) در آمیخت، باردار شد، بارى سبُک، و [چندى] با آن [بار سبُک] گذرانید، و چون سنگین بار شد، خدا، پروردگار خود، را خواندند که: اگر به ما [فرزندى] شایسته عطا کنى، از سپاس گزاران خواهیم بود».
«اى مردم! از پروردگارتان که شما را از یک نفْس آفرید و جفتش را از [جنس] او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیار پراکنده کرد، پروا دارید، و از خدایى که به [نام] او، از همدیگر درخواست مى کنید، پروا نمایید و [نیز از قطع صله ی] خویشاوندان. خدا، همواره بر شما نگهبان است».
حدیث
40.امام باقر علیه السلام: خداوند متعال، حوّا را از زیادى گِلى که آدم را از آن آفرید، خلق کرد.
41.تفسیر العیّاشى ـ به نقل از ابو مقدام ـ: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: خداوند، حوّا را از چه چیز آفرید؟
فرمود: «این مردم،(1)چه مى گویند؟».
گفتم: مى گویند: خدا، او را از یکى از دنده هاى آدم، خلق کرد.
فرمود: «دروغ مى گویند. آیا خدا عاجز بوده که او را از غیر دنده آدم بیافریند؟!».
گفتم: قربانت گردم، اى فرزند پیامبر خدا! او را از چه چیز آفرید؟
فرمود: «پدرم، از پدرانش به من خبر داد که پیامبر خدا فرمود: خداوند ـ تبارک و تعالى ـ مُشتى گِل بر گرفت و آن را با دست راست خود ـ هر دو دست او راست است ـ هم زد. سپس از آن، آدم را آفرید و قدرى از آن گِل، اضافه آمد که از آن، حوّا را خلق کرد».
42.کتاب من لا یحضره الفقیه ـ به نقل از زُرارة بن اَعیَن ـ: از امام صادق علیه السلام در باره ی خلقت حوّا پرسیده و به ایشان گفته شد: در میان ما مردمى هستند که مى گویند: خداوند عز و جل حوّا را از دنده ی انتهایى سمت چپ آدم آفرید.
فرمود: «خدا، پاک و بسى برتر است از این نسبت ها که به او مى دهند. آیا کسى که این سخن را مى گوید، معتقد است که خداوند ـ تبارک و تعالى ـ قدرت نداشته براى آدم، همسرى از غیر دنده او بیافریند؟ و راه را براى بدگویان باز مى گذارد که بگویند: آدم، با خودش نزدیکى مى کرد، چون حوّا از دنده او بوده است؟! اینان را چه مى شود؟! خدا، میان ما و ایشان، دادرسى کند».
سپس فرمود: «خداوند ـ تبارک و تعالى ـ، آن گاه که آدم علیه السلام را از گِل آفرید و به فرشتگان فرمود که برایش به سجده افتادند، او را در خواب، فرو برد. سپس حوّا را برایش ابداع کرد و او را در محلّ فرورفتگى میان دو کَفَل او قرار داد، تا بدین ترتیب، زن، پیرو مرد باشد. حوّا، شروع به تکان خوردن کرد و آدم، از تکان هاى او بیدار شد. چون بیدار شد، به حوّا ندا آمد که: «از او بر کنار باش.»
چشم آدم که به او افتاد، مخلوقى زیبا دید که به شکل و شمایل خود اوست؛ امّا ماده بود. با او سخن گفت و حوّا هم با زبان خود او به وى پاسخ داد. آدم پرسید: تو کیستى؟ گفت: چنان که مى بینى، مخلوقى هستم که خدایم آفریده است.
در این هنگام، آدم گفت: خداوندا! این مخلوق زیبایى که در کنار او بودن و نگریستن به او مرا دل شاد مى سازد، چیست؟
خداوند ـ تبارک و تعالى ـ فرمود: «اى آدم! این کنیزم حوّاست. دوست دارى که همدم و هم سخن تو باشد و از دستورهاى تو پیروى کند؟».
آدم علیه السلام گفت: آرى ـ اى پروردگار من ـ، و تا زنده باشم، براى این کار، تو را سپاس خواهم گفت».
43.امام صادق علیه السلام: حوّا را حوّا نامیدند؛ چون از حَىّ (موجود زنده) آفریده شد. خداوند عز و جل فرموده است: «شما را از یک نفْس آفرید. سپس جفتش را از [جنس] آن، قرار داد».
1) شاید مراد، «اهل سنّت» باشد.