مقتضاى تأمّل در شمارى از آیات قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام، این است که انسان، پیش از وجود دنیوى، در نشئه اى دیگر، از نوعى «وجود» برخوردار بوده است. از این رو در تفسیر این سخن خداوند متعال: «هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئا مَّذْکُورًا؛(1) آیا انسان را آن هنگام از روزگار [به یاد] مى آید که چیزى در خور یاد نبود؟»، از امام باقر علیه السلام روایت شده که مى فرماید:
کانَ مَذکوراً فِى العِلمِ وَ لَم یَکُن مَذکوراً فِى الخَلقِ.(2)
در علم [خدا]، یاد شده بود؛ ولى در میان آفریده ها قابل یاد نبود.
این سخن، نشان مى دهد که انسان، پیش از وجود خارجى، در علم خداوند، موجود و به صورت وجود علمى، براى خداى متعال، معلوم بوده و در پى اراده ی او از عالَم علم به عالَم عین، منتقل شده و وجود خارجى یافته است.
همچنین آیات میثاق(3) بر وجود انسان قبل از نشئه ی دنیا دلالت دارند؛ بلکه آیه ی «وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛ (4) هیچ چیزى نیست، مگر این که مخازن آن، در نزد ماست و فقط آن را به اندازه، فرو مى فرستیم»، بدین معنا اشاره دارد که همه ی موجودات دنیوى، پیش از نشئه ی دنیا از نوعى وجود، برخوردار بوده اند.
1) انسان: آیه ی 1.
2) ر. ک: ص 34 ح 19.
3) اعراف: آیه ی 127، یس: آیه ی 60.
4) حجر: آیه ی 21.