ظاهرا نظریه ی صحیح در مسئله ی مورد بحث، همین نظریه است که به روشنى مى توان آن را از احادیث اهل بیت علیهم السلام استنباط کرد، چنان که در حدیثى، با سند معتبر، از امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام آمده است:
إنَّ اللّهَ خَلَقَ خَلقا لِلإِیمانِ لا زَوالَ لَهُ، وَ خَلَقَ خَلقا لِلکُفرِ لا زَوالَ لَهُ، وَ خَلَقَ خَلقا بَینَ ذلِکَ وَ استَودَعَ بَعضَهُمُ الإِیمانَ، فإِن یَشأ أن یُتِمَّهُ لَهُم أتَمَّهُ، وَ إن یَشَأ أن یَسلُبَهُم إیّاهُ سَلَبَهُم. خداوند، آفریدگانى را براى ایمان، به گونه اى آفریده که [ایمانشان] از میان رفتنى نیست و براى کفر نیز آفریدگانى را چنان پدید آورده که آن [کفر] هم زوال پذیر نیست و در این میان، آفریدگانى را پدید آورده و در برخى از آنها، ایمان را به ودیعه گذاشته است. اگر بخواهد آن را برایشان کامل کند، کامل مى کند و اگر بخواهد از آنها سلب کند، سلب مى کند.(1)
و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
إنَّ اللّهَ… جَبَلَ بَعضَ المُؤمِنینَ عَلَى الإِیمانِ فَلا یَرتَدّونَ أبَدا، وَ مِنهُم مَن اُعیرَ الإِیمانَ عارِیَّةً، فَإِذا هُوَ دَعا وَ ألَحَّ فِى الدُّعاءِ ماتَ عَلَى الإِیمانِ.
خداوند…، طبیعت برخى از مؤمنان را چنان بر ایمان سرشته که هرگز مرتد نمى شوند، و براى برخى دیگر، ایمان را به عاریت گذاشته که اگر دعا کند و اصرار بورزد، بر ایمان خواهد مُرد.(2)
این دو حدیث به روشنى دلالت دارند که انسان در سیر تکاملى خود، گاه در اثر مجاهدت، به مرتبه ی والایى از ایمان دست مى یابد که دیگر، قابل زوال نیست، بدین معنا که خداوند متعال، مصونیت وى را از لغزش، تضمین مى کند. در چنین مرتبه اى، ایمان، جزء لاینفکّ طبیعت انسان مى گردد و بدین سان، آفرینش او در جهت ایمانى پایدار قرار مى گیرد.
به عکس، گاه انسان در نتیجه ی کارهاى ناشایست، به نقطه اى از کُفر مى رسد که این صفت، ضمیمه ی ذات او مى گردد و آفرینش او در جهت کُفرى پایدار که هرگز روى سعادت را نخواهد دید، قرار مى گیرد. بر پایه ی این نظریه، ایمان حقیقى تا زمانى که به درجه اى از کمال نرسد که جزء طبیعت انسان گردد، قابل زوال است و هنگامى که به درجه ی مورد اشاره رسید، قابل زوال نیست؛ امّا نه به دلایلى که علم الهُدى بدانها استناد جسته است و نه به جهت محال بودنِ تبدیل علم قطعى به جهل، و نه بر اساس تفصیل قائل شدن میان ایمانِ مستند به علم قطعى و ایمانِ مستند به ظنّ قوى- چنان که علّامه ی مجلسى آورده است-؛ بلکه به دلیل آن که وقتى ایمانْ کمال یافت، مؤمن، مصونیت الهى مى یابد.
1) الکافى: ج 2 ص 417 ح 1، تفسیر العیاشى: ج 1 ص 373 ح 76، بحار الأنوار: ج 69 ص 224 ح 15.
2) ر. ک: ص 164 ح 207.