جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اقسام ایمان

زمان مطالعه: 4 دقیقه

قرآن

«و او همان کسى است که شما را از یک تن، پدید آورد. پس [براى شما] قرارگاهى و سِپُردگاهى است. بى تردید، ما آیات [خود] را براى مردمى که مى فهمند، به روشنى بیان کرده ایم».

«کسانى که ایمان آوردند و سپس کافر شدند و باز ایمان آوردند و سپس کافر شدند و آن گاه، به کفر خود افزودند، قطعاً خدا آنان را نخواهد بخشید و راهى به ایشان نخواهد نمود».

«اى کسانى که ایمان آورده اید! هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودى، خدا گروهى [دیگر] را مى آورد که آنان را دوست مى دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند؛ [کسانى که] در برابر مؤمنان، فروتن و بر کافران سرفرازند، در راه خدا جهاد مى کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى ترسند. این، فضل خداست. آن را به هر که بخواهد، مى دهد، و البته خدا گشایشگر داناست».

ر. ک: آل عمران: آیه ی 86 و 91 و 144، محمّد: آیه ی 25.

حدیث

194. امام على علیه السلام: قسمتى از ایمان، در دل ها استوار و پا بر جاست و قسمتى از آن، میان دل ها و سینه ها عاریت [و ناپایدار] است، تا زمانى معیّن (زمان مرگ). بنا بر این، اگر مى خواهید از کسى بیزارى بجویید، صبر کنید تا زمان مرگش فرا رسد. در آن هنگام، سزاوار بیزارى مى شود.(1)

195. تفسیر العیّاشى- به نقل از سعید بن ابى اَصبغ-: از امام صادق علیه السلام شنیدم که در پاسخ سؤال از قرارگاه و سپردگاه، فرمود: «قرار گرفته در رحم و سپرده در صُلب. گاهى به شخص، ایمان سپرده مى شود و سپس از او گرفته مى شود. [مثلاً] زبیر در پرتو ایمان و روشنایى آن حرکت مى کرد، به طورى که وقتى پیامبر خدا از دنیا رفت، او با شمشیرش به راه افتاد و مى گفت: با کسى جز على بیعت نمى کنیم».

196. امام کاظم علیه السلام- در پاسخ پرسش از این سخن خداوند متعال: «پس [براى شما] قرارگاهى و سپردگاهى است»-: قرارگاه، ایمان پایدار است و سپردگاه، [ایمان] عاریتى.

197. تفسیر العیّاشى- به نقل از محمّد بن فُضَیل-: امام ابو الحسن علیه السلام(2) در باره ی آیه ی: «او کسى است که شما را از یک تن آفرید. پس [براى شما] قرارگاهى است و سپردگاهى» فرمود: «ایمانى که پا بر جا باشد، تا روز رستاخیز، پا بر جاست» یا فرمود: «تا اَبَد، پا بر جاست» [و افزود:] «و آنچه سپردنى [و عاریتى] باشد، خداوند، آن را پیش از مرگ مى گیرد».

198. الکافى- به نقل از عیسى شلقان-: نشسته بودم که کاظم علیه السلام در حالى که برّه اى با خود داشت، بر من گذشت. گفتم: اى پسر! چرا پدرت [امام صادق] چنین مى کند؟ ما را به چیزى فرمان مى دهد و سپس از آن، بازمان مى دارد. به ما دستور مى دهد که ابو الخطّاب را دوست بداریم و سپس دستور مى دهد که او را لعنت کنیم و از او بیزارى بجوییم؟

او که نوجوانى بیش نبود، فرمود: «خداوند، عدّه اى را براى ایمان آفرید و ایمانشان زایل ناشدنى است، و عدّه اى را براى کفر آفرید و کفرشان زایل ناشدنى است. در این میان هم، عدّه اى را آفرید و ایمان را به آنان عاریت داد که ایشان را عاریت داده شدگان نامند و هر گاه [خداوند] بخواهد، ایمانشان را از آنها مى گیرد. ابو الخطّاب، از کسانى است که ایمانش عاریتى بود».

من خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و آنچه را به [فرزندش] کاظم علیه السلام گفته بودم و پاسخى را که او به من داده بود، به آگاهى ایشان رسانیدم. امام صادق علیه السلام فرمود: «او از تبار نبوّت است».(3)

199. تفسیر العیّاشى- به نقل از احمد بن محمّد-: امام رضا علیه السلام در [محلّه ی] بنى زُرَیق، مقابل من ایستاد و با صداى بلند به من فرمود: «اى احمد!».

گفتم: بله آقا!

فرمود: «چون پیامبر خدا از دنیا رفت، مردم کوشیدند تا نور خدا را خاموش کنند؛ امّا خداوند خواست که نور خویش را با امیر مؤمنان استمرار بخشد. هنگامى هم که [پدرم] کاظم علیه السلام از دنیا رفت، پسر ابو حمزه(4) و طرفدارانش کوشیدند تا نور خدا را خاموش کنند؛ امّا خداوند خواست که نور خود را همچنان روشن بدارد.

پیروان حق، چنین اند که هر گاه کسى به آنان بپیوندد، از پیوستن او خوش حال مى شوند؛ ولى هر گاه کسى از آنان جدا شود، از رفتنش بى تابى نمى کنند؛ چرا که به حقّانیت خود، یقین دارند.

امّا اهل باطل، هر گاه کسى به آنها بپیوندد، خوش حال مى شوند و هر گاه کسى از آنان جدا شود، از رفتنش ناراحت مى شوند و این از آن روست که در حقّانیت خویش شک دارند. خداوند مى فرماید: «پس قرارگاهى است و سپردگاهى»».

امام صادق علیه السلام [پس از قرائت این آیه] فرمود: «قرار گرفته، به معناى [ایمان] پایدار است و سپرده، به معناى عاریتى».

ر. ک: عنوان بعدى (عوامل پایدارى ایمان).


1) یعنى: هر گاه تصمیم به اعلام برائت از کسى داشتید، آن را تا زمان مرگ او به تأخیر بیندازید و در برائت از وى، شتاب نکنید؛ چرا که ممکن است توبه کند و باز گردد؛ اما زمانى که مرگش فرا رسید و از دنیا رفت، حالش معلوم مى شود و سزاوار بودن یا نبودنش براى برائت جُستن از وى، به روشنى مشخّص مى گردد.

2) مقصود، امام کاظم علیه السلام یا امام رضا علیه السلام است و در تفسیرِ الصافى (ج 2 ص 142)، به صراحت به امام کاظم علیه السلام نسبت داده شده است.

3) علّامه ی مجلسى رحمه الله در باره ی این عبارت مى گوید: یعنى آنچه او گفت، از سرچشمه ی نبوّت نشئت گرفته است و یا: او شاخه اى از درخت نبوّت و رسالت است.

4) على بن ابى حمزه ی سالم بطائنى، واقفى مذهب بود؛ یعنى پس از شهادت امام کاظم علیه السلام، امامت امام رضا علیه السلام را نپذیرفت، در حالى که پیش از آن، از اصحاب امام کاظم علیه السلام به شمار مى آمد. وى گروهى را نیز در این باره، به تردید انداخت و یا با خود همراه کرد. از این رو، در نکوهش او، احادیث بسیارى رسیده است.