قرآن
«این است کتابى که در [حقّانیتِ] آن، هیچ تردیدى نیست، [و] مایه ی هدایت تقوا پیشگان است؛ آنان که به غیب ایمان مى آورند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به ایشان روزى داده ایم، انفاق مى کنند و آنان که بدانچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده است، ایمان مى آورند و به آخرت، یقین دارند».
«پیامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است، ایمان آورده است، و مؤمنان همگى، به خدا و فرشتگان و کتاب ها و فرستادگانش ایمان آورده اند [و گفتند]: «میان هیچ یک از فرستادگانش، فرق نمى گذاریم» و گفتند: «شنیدیم و گردن نهادیم. پروردگارا! آمرزش تو را [خواستاریم] و فرجام، به سوى توست»».
«بگویید: ما به خدا و به آنچه به سوى ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، نازل آمده و به آنچه به موسى و عیسى داده شده و به آنچه به همه ی پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده، ایمان آورده ایم. میان هیچ یک از ایشان، فرق نمى گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم».
«کسانى که ایمان آورده اند و کسانى که یهودى اند و صابئیان و نصارا، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آوَرَد و کار نیکو کند، پس نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد».
«اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبر او و کتابى که بر پیامبرش فرو فرستاد و به کتاب هایى که پیش تر نازل کرده، بگروید، و هر کس به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت، دچار گم راهىِ دور و درازى شده است».
«لیکن از میان آنان، راسخان در دانش و مؤمنان، به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان دارند. به زودى، به نمازگزاران و زکات دهندگان و ایمان آورندگان به خدا و روز بازپسین، پاداشى بزرگ خواهیم داد. ما همچنان که به نوح و پیامبران پس از او، وحى کردیم، به تو [نیز] وحى کردیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایّوب و یونس و هارون و سلیمان [نیز] وحى کردیم، و به داوود، زبور را بخشیدیم».
«و این، خجسته کتابى است که ما آن را فرو فرستادیم، [و] کتاب هایى را که پیش از آن آمده، تصدیق مى کند، و براى این که [مردمِ] امّ القرى (مکّه) و کسانى را که پیرامون آن اند، هشدار دهى، و کسانى که به آخرت ایمان مى آورند، به آن [قرآن نیز] ایمان مى آورند و آنان بر نمازهاى خود، مراقبت مى کنند».
«بنا بر این، به [ایمان] دعوت کن و همان گونه که مأمورى، ایستادگى نما و هوس هاى آنان را پیروى مکن و بگو: به هر کتابى که خدا نازل کرده است، ایمان آوردم و مأمور شدم که میان شما عدالت کنم. خدا پروردگار ما و پروردگار شماست. اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست. میان ما و شما خصومتى نیست. خدا میان ما را جمع مى کند، و فرجام، به سوى اوست».
«و کسانى که به آیات پروردگارشان ایمان دارند».
«و چون کسانى که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، بگو: «درود بر شما! پروردگارتان رحمت را بر خود، مقرّر کرده که هر کس از شما به نادانى، کار بدى کند و آن گاه به توبه و صلاح آید، پس وى آمرزنده ی مهربان است»».
حدیث
154. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- در پاسخ شخصى که از ایشان در باره ی نشانه ایمان پرسید-: نشانه ی ایمان، چهار تاست: گواهى دادن به یگانگى خدا، و باور داشتن او، و باور داشتن کتاب هاى او، و باور داشتن فرستادگان او.
155. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بَه بَه از پنج چیز که هر کس با یقین به آنها خداى را دیدار کند، به بهشت مى رود: به خدا، به روز واپسین، به بهشت و دوزخ، به زنده شدن پس از مرگ، و به حسابرسى، ایمان داشته باشد.
156. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بنده مؤمن نیست، مگر آن گاه که به چهار چیز، ایمان داشته باشد: شهادت دهد که معبودى جز خداى یگانه و بى انباز نیست، و این که من فرستاده ی خدایم و مرا به حق به پیامبرى برانگیخته است، و به زنده شدنِ پس از مرگ، ایمان داشته باشد، و به تقدیر، ایمان داشته باشد.
157. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ بنده اى ایمان نیاورده، تا آن گاه که به چهار چیز، ایمان آورد: به خدا ایمان آورد و به این که خداوند، مرا به حق به پیامبرى برانگیخته است، و به رستاخیزِ پس از مرگ، ایمان آورَد و به تقدیر، خوب و بدش، ایمان آورَد.
158. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ایمان، آن است که به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش ایمان آورى، به بهشت و دوزخ و ترازو (حسابرسى کارها) ایمان آورى، به رستاخیزِ پس از مرگ ایمان آورى و به سرنوشت، نیک و بدش، ایمان آورى.
159. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ایمان، آن است که به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و فرستادگانش و به آخرت، ایمان آورى و به تقدیر، نیک و بدش، باور داشته باشى.
160. امام صادق علیه السلام: ایمان، به جا آوردنِ واجبات است و دورى کردن از گناهان بزرگ. ایمان، شناختِ به دل است و گواهى به زبان و به کار بستن در عمل و گواهى به وجود عذاب قبر و وجود مُنکِر و نَکیر (دو فرشته ی بازپرس در قبر) و برانگیخته شدن پس از مرگ، و حسابرسى و صراط و ترازو. ایمان به خدا تحقّق نمى یابد، مگر با بیزارى جستن از دشمنان خداوند عز و جل.
161. امام صادق علیه السلام: در شبِ آن روزى که حمزه به شهادت رسید، پیامبر خدا او را فرا خواند و فرمود: «اى حمزه، اى عموى پیامبر خدا! زودا که تو از میان ما بروى. پس اگر بر خداوند- تبارک و تعالى- وارد شدى و از تو در باره ی باورهاى اسلام و شروط ایمان پرسید، چه مى گویى؟».
حمزه گریست و گفت: پدر و مادرم به فدایت! مرا راه نمایى کن و به من تعلیم ده.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «اى حمزه! از سرِ اخلاص، گواهى مى دهى که معبودى جز خداى یگانه نیست و من، فرستاده ی خدایم و مرا به حق فرستاده است».
حمزه گفت: گواهى مى دهم.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «و گواهى مى دهى که بهشت، راست است، دوزخ، راست است، قیامت، آمدنى است و تردیدى در آن نیست، صراط راست است، ترازو راست است و «هر کس به اندازه ی ذرّه اى کار نیک کند، آن را مى بیند و هر کس به اندازه ی ذرّه اى کار بد کند، آن را مى بیند» و «گروهى در بهشت اند و گروهى در دوزخ»، و این که على، امیر مؤمنان است».
حمزه گفت: [به همه ی اینها] شهادت مى دهم و گواهى مى دهم و ایمان دارم و تصدیق مى کنم.
162. کمال الدین- به نقل از عبد العظیم بن عبد اللّه حسنى-: بر سَروَرم على بن محمّد (امام هادى) علیه السلام وارد شدم. چشمش که به من افتاد، فرمود: «خوش آمدى، اى ابو القاسم! تو دوست راستین ما هستى».
گفتم: اى پسر پیامبر خدا! مى خواهم دینم را براى شما باز گویم تا اگر رضایت بخش بود، بر آن پایدارى ورزم، تا آن گاه که خداوند عز و جل را دیدار مى کنم.
فرمود: «بگو، اى ابو القاسم!».
گفتم: من معتقدم که: خداوند- تبارک و تعالى- یکى است و چیزى همانند او نیست و از دو مرز، بیرون است: مرز ابطال [و تعطیل و نفى صفات] و مرز تشبیه، و این که او نه جسم است و نه صورت و نه عَرَض و نه جوهر؛ بلکه خود، پدید آورنده ی اجسام است و صورت بخش صورت ها و آفریننده ی عَرَض ها و جوهرها، و او پروردگار هر چیز و مالک و آفریننده و پدید آورنده ی آن است و معتقدم که محمّد صلى الله علیه و آله، بنده و فرستاده ی او و واپسینِ پیامبران است که پس از او تا روز قیامت، پیامبرى نخواهد آمد و شریعت او پایان بخش همه ی شریعت هاست که پس از آن تا روز قیامت، هیچ شریعتى نخواهد آمد.
معتقدم که: پیشوا و جانشین و زمامدارِ پس از او، امیر مؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام است، سپس حسن، سپس حسین، سپس على بن الحسین، سپس محمّد بن على، سپس جعفر بن محمّد، سپس موسى بن جعفر، سپس على بن موسى، سپس محمّد بن على علیهم السلام و سپس شما، اى سَرورم!
امام هادى علیه السلام فرمود: «و پس از من، فرزندم حسن. مردم با جانشینِ پس از او چگونه خواهند بود؟!».
گفتم: سَرورم! [مگر] چگونه است؟
فرمود: «چون او از دیده ها غایب مى شود و بردن نامش روا نیست، تا آن گاه که ظهور مى کند و زمین را همچنان که از ستم و کژى آکنده شده است، از داد و راستى مى آکَنَد».
گفتم: [اینها را نیز] مى پذیرم و معتقدم که: دوست ایشان، دوست خداست و دشمن ایشان، دشمن خدا، و فرمان بردارى از ایشان، فرمان بردارى از خدا و نافرمانى ایشان، نافرمانى خداست.
معتقدم که: معراج [پیامبر صلى الله علیه و آله]، راست است. پرسش در قبر، راست است. بهشت، راست است. آتش دوزخ، راست است. صراط، راست است. ترازو راست است. قیامت، آمدنى است و تردیدى در آن نیست و خداوند، آنان را که در گورهایند، بر مى انگیزد.
معتقدم که: وظایف واجب، پس از ولایت، عبارت اند از: نماز و زکات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهى از منکر.
امام هادى علیه السلام فرمود: «اى ابو القاسم! به خدا سوگند، این همان دینى است که خداوند براى بندگانش پسندیده است. پس بر آن، استوار بمان. خداوند در دنیا و آخرت، تو را با گفتار [و عقیده ی] ثابت، استوار بدارد!».
163. الکافى- به نقل از اسماعیل جُعفى-: مردى به نزد امام باقر علیه السلام آمد و نوشته اى با او بود. امام باقر علیه السلام بدو فرمود: «این، نوشته ی فردى ستیزه جوست که در باره ی دینى مى پرسد که عمل در آن پذیرفته مى شود».
آن مرد گفت: رحمت خدا بر تو باد! این، همان چیزى است که من مى خواهم.
امام باقر علیه السلام فرمود: «[آن دین، عبارت است از] گواهى دادن به این که معبودى جز خداى یگانه و بى انباز نیست و این که محمّد صلى الله علیه و آله، بنده و فرستاده ی اوست، و گواهى دادن به آنچه از نزد خداوند آمده است، و دوستى و پیروى ما اهل بیت، و بیزارى از دشمن ما، و گردن نهادن به فرمان ما، و خویشتندارى از حرام، و فروتنى و منتظر قائم ما بودن همانا ما دولتى داریم که خداوند، هر گاه بخواهد، آن را مى آورد».
164. رجال الکشّى- به نقل از ابو سَلَمه ی جمّال-: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که خالد بَجَلى نیز وارد شد و گفت: مى خواهم از شما سؤال کنم.
امام صادق علیه السلام به او فرمود: «سؤال کن. به خدا سوگند، در باره ی هر چه از من سؤال کنى، در اندازه اش به تو پاسخ مى دهم و پنهانش نمى دارم».
خالد گفت: فدایت شوم! مى خواهم دینم را- که با آن، خدا را مى پرستم- براى شما بازگو کنم.
سپس گفت: نخستین چیزى که اظهار مى دارم، این است که گواهى مى دهم معبودى جز خداى یگانه و بى انباز نیست و جز او خدایى وجود ندارد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «چنین است پروردگار ما. هیچ معبودى جز او نیست».
خالد سپس گفت: و گواهى مى دهم که محمّد صلى الله علیه و آله، بنده و فرستاده ی اوست.
امام صادق علیه السلام فرمود: «آرى، محمّد صلى الله علیه و آله چنین است. بنده ی خدا به این که او بنده ی خدا و فرستاده ی او به سوى خلق اوست، گواهى مى دهد».
خالد گفت: و گواهى مى دهم که اطاعت از على علیه السلام، همان گونه بر بندگان واجب بود که اطاعت از محمّد صلى الله علیه و آله بر مردم واجب بود.
فرمود: «آرى، على علیه السلام چنین بود».
خالد گفت: و گواهى مى دهم که اطاعت از حسن بن على علیه السلام، همان گونه بر خلق واجب بود که از محمّد و على- که درودهاى خدا بر آن دو-.
فرمود: «آرى، حسن علیه السلام نیز چنین بود».
خالد گفت: و گواهى مى دهم که پس از حسن، اطاعت از حسین علیه السلام، همان گونه بر خلق واجب بود که از محمّد و على و حسن علیهم السلام.
فرمود: «آرى، حسین علیه السلام نیز چنین بود».
خالد گفت: و گواهى مى دهم که اطاعت از على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام، همان گونه بر همه ی مردمان واجب بود که از حسین علیه السلام.
فرمود: «آرى، على بن الحسین نیز چنین بود».
گفت: و گواهى مى دهم که اطاعت از محمّد بن على (باقر) علیه السلام، همان گونه بر خلق واجب بود که از على بن الحسین (علیه السلام).
فرمود: «آرى، محمّد بن على نیز چنین بود».
گفت: و گواهى مى دهم که خداوند، شما را وارث همه ی این [مقامات] قرار داد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «کافى است. دیگر چیزى مگو؛ چرا که تو حق را گفتى و من ساکت شدم».
سپس خداى را ستود و او را ثنا نمود و آن گاه فرمود: «خداوند، هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد که فرزند و ذریّه اى داشته باشد، مگر آن که آنچه بر اوّلینِ آنان جارى ساخت، بر آخرینشان نیز جارى ساخت. ما نیز ذریّه ی محمّد هستیم- که درود خدا بر او و خاندانش باد- و خدا براى آخرینِ ما، همان چیزى را جارى ساخت که براى اوّلین ما جارى گردانید. ما بر راه و روش پیامبرمان هستیم- که درود خدا بر او و خاندانش باد- و اطاعت از ما، همان گونه واجب است که اطاعت از او واجب بود».
165. امام صادق علیه السلام: از شیعیان ما نیست کسى که چهار چیز را انکار کند: معراج، سؤال در قبر، آفریده شدنِ بهشت و دوزخ، و شفاعت.
166. امام رضا علیه السلام: کسى که به یگانگى خدا و مانندْ نداشتن او گواهى دهد و او را از آنچه سزاوارش نیست، پاک بداند و نیز گواهى دهد که نیرو و توان، اراده و خواست، آفریدن و فرمان دادن، و قضا و قدر، همه از آنِ اوست و افعال بندگان، مخلوق به خلق تقدیرى است و نه خلق تکوینى، و گواهى دهد که محمّد صلى الله علیه و آله فرستاده ی خداست و على و امامانِ پس از او علیهم السلام حجّت هاى خدایند، و دوستان آنان را دوست بدارد و دشمنانشان را دشمن بدارد و از گناهان بزرگ دورى کند و به رجعت و دو مُتعه (متعه ی نساء و متعه ی حج) باور داشته باشد و به معراج و سؤال در قبر و به حوض [کوثر] و شفاعت و آفریده شدنِ بهشت و دوزخ، و [به] صراط و میزان و به رستاخیز و زنده شدنِ دوباره ی مردگان و به پاداش و حسابرسى ایمان داشته باشد، او مؤمن حقیقى و از شیعیان ما اهل بیت است.