واژه ی اسلام، در قرآن و احادیث، دو گونه کاربرد دارد: گاه در اسلام حقیقى به کار رفته است، مانند:
«إِنِّى أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ.(1)
بگو: من مأمورم که نخستین کسى باشم که اسلام آورده است».
امام على علیه السلام نیز در تعریف اسلام فرموده است:
الإِسلامُ هُوَ التَّسلیمُ، وَ التَّسلیمُ هُوَ الیَقینُ، وَ الیَقینُ هُوَ التَّصدیقُ، وَ التَّصدیقُ هُوَ الإِقرارُ وَ الإِقرارُ هُوَ الأَداءُ وَ الأَداءُ هُوَ العَمَلُ.(2)
اسلام، تسلیم شدن است و تسلیم بودن، یقین داشتن است و یقین، تصدیق کردن است و تصدیق کردن، اقرار نمودن است و اقرار، انجام دادن است و انجام دادن، همان عمل است.
این سخن، بدان معناست که شدّت ارتباط الفاظ هفتگانه اى که ذکر شد، تا حدّى است که مى توان هر یک را به دیگرى تفسیر و تبیین کرد.
اسلام به این معنا، تفاوتى با ایمان ندارد؛ امّا اسلام، کاربرد دیگرى نیز در قرآن و حدیث دارد و آن، عبارت است از اسلام ظاهرى، مانند این آیه:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَکِن قُولُواْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِى قُلُوبِکُمْ وَ إِن تُطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.(3)
بادیه نشینان گفتند: «ایمان آوردیم». بگو: ایمان نیاورده اید؛ لیکن بگویید: «اسلام آوردیم» و هنوز در دل هاى شما ایمان داخل نشده است. و اگر خدا و پیامبرِ او را فرمان برید، از [ارزشِ] کرده هایتان چیزى کم نمى کند. همانا خدا آمرزنده ی مهربان است».
اسلام، در این آیه، با ایمان، متفاوت است و عبارت است از اقرار ظاهرىِ بدون باور قلبى و ایمان، عبارت است از باور قلبىِ همراه با همه ی لوازم آن.
احادیثى که این آیه را تفسیر کرده اند و یا با الهام از آن، تفاوت میان اسلام و ایمان را بیان کرده اند، به هفت دسته مى توان تقسیم کرد:
دسته ی اوّل. احادیثى که دلالت دارند ایمان، شریک اسلام است؛ ولى اسلام، شریک ایمان نیست و نتیجه مى گیرند که هر مؤمنى مسلمان نیز هست؛ ولى هر مسلمانى مؤمن نیست.(4)
دسته ی دوم. احادیثى که دلالت دارند بر این که ایمان، عبارت است از باور قلبى اى که اعمال صالح، آن را تصدیق کنند و اسلام، عبارت است از آنچه بر زبان جارى مى شود و زمینه را براى اجراى احکام ظاهرىِ اسلام، مانند صحّت ازدواج، فراهم مى سازد.(5)
دسته ی سوم. احادیثى که مى گویند: ایمان، عبارت است از اقرار و عمل، و اسلام عبارت است از اقرار بدون عمل.(6)
دسته ی چهارم. احادیثى که مى گویند: اسلام، عبارت است از اقرار و انجام دادن ضروریات دین، مانند نماز و روزه و حج؛ ولى در ایمان، افزون بر آن، ترک معاصى و بخصوص گناهان کبیره نیز لازم است.(7)
دسته ی پنجم. احادیثى که ایمان را اقرار و عمل و نیّت مى دانند و اسلام را اقرار و عمل بدون نیّت.(8) مقصود از عملِ بدون نیت، همان عمل کردن به ظواهر اسلام بدون باور قلبى است؛ زیرا نیّت، از باور قلبى ناشى مى گردد.
دسته ی ششم. احادیثى که دلالت دارند اسلام، آشکار است و ایمان، در قلب.(9)
دسته ی هفتم. احادیثى که تفاوت اسلام و ایمان را در آثار آن- یعنى اجراى احکام و قوانین در دنیا، و پاداش در آخرت- ذکر کرده اند.(10)
با تأمّل در این احادیث، روشن مى شود که اختلاف این احادیث، ظاهرى است و در واقع، همه ی آنها اشاره به یک واقعیت دارند.
1) انعام: آیه ی 14.
2) نهج البلاغة: حکمت 125، معانى الأخبار: ص 185 ح 1، تفسیر القمّى: ج 1 ص 100، بحار الأنوار: ج 68 ص 309 ح 1.
3) حجرات: آیه ی 14.
4) ر. ک: ص 53 (ایمان در بر دارنده ی اسلام است، امّا برعکس نه).
5) ر. ک: ص 55 (ایمان در دل ها نقش مى بندد و اسلام بر زبان جارى مى شود).
6) ر. ک: ص 61 (ایمان، اقرار همراه عمل است و اسلام، اقرار بدون عمل).
7) ر. ک: ص 61 (شرط دورى کردن از گناهان بزرگ و کوچک در ایمان).
8) ر. ک: ص 65 (ایمان، اقرار و کردار و نیّت است و اسلام، اقرار و کردار).
9) ر. ک: ص 65 (اسلام، آشکار است و ایمان، در دل).
10) ر. ک: ص 67 (احکام بر پایه ی اسلام اند و پاداش بر پایه ی ایمان است).