ایمان، مصدر است از مادّه ی «أمن» که بر دو معناى نزدیک به هم دلالت دارد: یکى آرامش دل و دیگرى تصدیق؛ زیرا انسان چیزى را تصدیق مى کند و بر آن گواهى مى دهد که به آن، اطمینان داشته باشد و دلش آرام گیرد. ابن فارس در این باره مى گوید:
الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التى هى ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق، و المعنیان کما قلنا متدانیان.(1)
همزه و میم و نون، دو ریشه ی معنایىِ نزدیک به هم اند: یکى از آن دو، به معناى امانت است که متضادّ خیانت است، یعنى آرامشِ دل، و دیگرى به معناى تصدیق (گواهى دادن بر درستى چیزى) است. همان گونه که گفتیم، این دو معنا به هم نزدیک اند.
خلیل بن احمد فراهیدى در باره ی معناى لغوى «ایمان» مى گوید:
الإیمان: التصدیق نفسه، و قوله تعالى: «وَ مَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا»(2) أى بمصدِّق.(3)
ایمان، به معناى تصدیق است و این که خداوند [از قول برادران یوسف علیه السلام به پدرشان] فرمود: «تو به ما مؤمن نیستى»، یعنى: تصدیق کننده ی ما نیستى.
ابو منصور ازهرى در تبیین واژه شناختى ایمان مى گوید:
و أمّا «الإیمان» فهو مصدر، آمن یؤمن إیمانا، فهو مؤمن. و اتّفق أهل العلم من اللّغویّین و غیرهم أنّ «الإیمان» معناه التصدیق.(4)
ایمان، مصدر است: ایمان آورد، ایمان مى آورد، و او مؤمن است. دانشمندان لغت شناس و دیگران گفته اند که ایمان به معناى تصدیق است.
بنا بر این، ریشه ی «ایمان»- که «أمن» است- دو معناى نزدیک به هم دارد؛ امّا خودِ واژه «ایمان»، در لغت به معناى تصدیق است، اعم از تصدیق قلبى و زبانى و عملى. سخن فیروزآبادى نیز- که ایمان را به «الثقة، و إظهار الخضوع، و قبول الشریعة؛(5) اطمینان، خاکسارى و پذیرش شریعت» تفسیر کرده است- اشاره به همین معناست.
1) معجم مقاییس اللغة: ج1 ص 133 مادّه ی «أمن».
2) یوسف: آیه ی 17.
3) ترتیب کتاب العین: ص 56 مادّه ی «أمن».
4) تهذیب اللغة: ج 1 ص 210 مادّه ی «أمن». نیز، ر. ک: لسان العرب: ج 13 ص 23.
5) القاموس المحیط: ج 4 ص 97 مادّه ی «أمن».