قرآن
«بگو: من به ازاى آن [رسالتْ]، از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى کردن با خویشاوندان و هر کس نیکى به جاى آورد، براى او در ثواب آن، خواهیم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدردان است».
«بگو: هر مزدى که از شما خواستم، از آنِ خودتان است. مزد من، جز بر خدا نیست و او بر هر چیزى گواه است».
«بگو: براى این [رسالت]، مزدى از شما نمى خواهم،مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش در پیش گیرد».
حدیث
837. امام صادق علیه السلام:
انصار، نزد پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: اى پیامبر خدا! ما مردمى گم راه بودیم و خداوند به واسطه تو ما را راه نمایى کرد و تنگ دست بودیم و خدا به برکت وجود تو توانگرمان ساخت. بنا بر این، از دارایى هاى ما هر چه مى خواهى، از ما بخواه تا به تو بدهیم.
پس خداوند عز و جل این آیه را فرو فرستاد: «بگو: من به ازاى آن، از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى کردن با خویشاوندان». در این هنگام، امام صادق علیه السلام دستش را به طرف آسمان بالا برد و چندان گریست که محاسنش تر شد و فرمود: «سپاس، خداى را که به ما برترى بخشید».
838. صحیح البخارى ـ به نقل از ابن عبّاس، در باره آیه شریف:«جز دوستى کردن با خویشاوندان» ـ :
سعید بن جبیر گفت: [مقصود]، خویشاوندان خاندان محمّد صلى الله علیه و آله اند.
839. فضائل الصحابة، ابن حنبل ـ به نقل از ابن عبّاس ـ :
چون آیه: «بگو: من براى این از شما مزدى نمى خواهم، جز دوستى کردن با خویشاوندان» نازل شد، گفتند: اى پیامبر خدا! این خویشاوندان تو که دوستى آنان بر ما واجب گشته است، چه کسانى هستند؟
فرمود: «على و فاطمه و دو پسر او».
840. الدرّ المنثور ـ به نقل از ابن عبّاس ـ :
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: » «من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، جز دوستى کردن با خویشاوندان» ، به این است که مرا با اهل بیتم پاس دارید و آنها را به خاطر من دوست بدارید».
841. حلیة الأولیاء ـ به نقل از جابر ـ :
بادیه نشینى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت: اى محمّد! اسلام را به من بشناسان.
پیامبر خدا فرمود: «گواهى مى دهى که معبودى جز خداى یگانه و بى انباز نیست و محمّد، بنده و فرستاده اوست».
بادیه نشین گفت: براى این کار، مزدى هم از من مى خواهى؟
فرمود: «نه، «مگر دوستى با خویشاوندان» «.
گفت: خویشاوندان خودم، یا خویشاوندان تو؟
فرمود: «خویشاوندان من».
بادیه نشین گفت: بیا تا با تو بیعت کنم. لعنت خدا بر کسى که تو و خویشاوندانت را دوست نداشته باشد!
پیامبر صلى الله علیه و آله گفت: «آمین».
842. ینابیع المودّة ـ به نقل از ابن عبّاس ـ :
پیامبر صلى الله علیه و آله مرا در پى حاجتى فرستاد و فرمود: «اگر به حاجتت رسیدى،آن گاه على و نسل او را دوست بدار؛ زیرا خداوند عز و جل دوست داشتن آنان را بر بندگان واجب نموده است».
843. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
هر که دوست دارد به دستگیره محکم چنگ زند، به دوستى على و اهل بیت من چنگ در زند.
844. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
هر که مى خواهد به دستگیره محکم خداوند ـ که خداى متعال در کتاب خود فرموده است ـ چنگ در زند، على بن ابى طالب و حسن و حسین را دوست بدارد؛ زیرا خداوند از فراز عرش، آنان را دوست مى دارد.
845. امام على علیه السلام:
بر شما باد دوست داشتن خاندان پیامبرتان؛ زیرا آن حقّ خدا بر گردن شماست و موجب حقّ شما بر خدا مى شود. آیا نمى بینید این سخن خداى متعال را که: «بگو: من در ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خویشاوندان»؟.
846. تاریخ أصبهان ـ به نقل از زادان ـ :
امام على علیه السلام فرمود: «آل حا. میم، در میان ماست. دوستىِ ما را پاس نمى دارد، مگر آن که مؤمن است». سپس این آیه را خواند: «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خویشاوندان».
847. امام على علیه السلام:
آن دستگیره محکم، دوستى با خاندان محمّد صلى الله علیه و آله است.
848. امام زین العابدین علیه السلام:
حسن بن على علیه السلام پس از کشته شدن على علیه السلام، براى مردم سخنرانى کرد و پس از حمد و ثناى خداوند فرمود: «… من از خانواده اى هستم که خداوند، دوستى آنان را بر هر مسلمانى فرض کرده است. او ـ تبارک و تعالى ـ به پیامبرش فرمود: «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى کردن با خویشاوندان و هر کس نیکى به جاى آورد، براى او در ثواب آن، خواهیم افزود». انجام دادن نیکى، همان دوستى ما اهل بیت است».
849. امام حسین علیه السلام ـ در باره آیه شریف : «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خویشاوندان» ـ:
آن خویشاوندى اى که خداوند به صله [و نگهداشت پیوند آن] فرمان داده و آن را حقّى بزرگ داشته و خوبى را در آن قرار داده، خویشاوندى ما اهل بیت است که خداوند، حقّ ما را بر هر مسلمانى واجب ساخته است.
850. تفسیر فرات ـ به نقل از حکیم بن جُبیر ـ :
از امام زین العابدین علیه السلام در باره این آیه: «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خویشاوندان» پرسیدم. فرمود: «مقصود، خویشاوندى ما اهل بیت محمّد صلى الله علیه و آله است».
851. تفسیر الطبرى ـ به نقل از ابو دیلم ـ :
هنگامى که على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام را به اسیرى آوردند و بر روى پلکان [مسجد] دمشق نگه داشتند، مردى از اهل شام برخاست و گفت: سپاس، خدایى را که شما را بکُشت و ریشه تان را بر کَنْد و شاخِ فتنه را قطع کرد!
على بن الحسین علیه السلام به او فرمود: «آیا قرآن خوانده اى؟».
مرد گفت: آرى.
فرمود: «آیا آل حا. میم را خوانده اى؟».
مرد گفت: قرآن خوانده ام؛ امّا آل «حا. میم» را نخوانده ام. فرمود: «نخوانده اى: «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى خویشاوندان»؟». مرد گفت: شمایید آن خویشاوندان؟ فرمود: «آرى».
852. المحاسن ـ به نقل از سلام بن مستنیر ـ :
از امام باقر علیه السلام در باره این سخن خداى متعال: «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خویشاوندان» پرسیدم.
فرمود: «به خدا سوگند، این (دوستى)، فریضه اى است که خداوند نسبت به اهل بیت محمّد بر عهده بندگان نهاده است».
853. امام باقر علیه السلام ـ در باره آیه: «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خویشاوندان» ـ:
«[مقصود،] امامان علیهم السلام اند».
854. امام باقر علیه السلام ـ در باره آیه: «بگو: هر مزدى که از شما خواستم، از آنِ خودتان» ـ:
[یعنى:] این مزد ـ که دوستى با خویشاوندان است و من جز آن، چیزى از شما نمى خواهم، در حقیقت براى خود شماست؛ زیرا شما به واسطه آن، هدایت مى شوید و به خوش بختى مى رسید و در روز قیامت، از عذاب خدا رهایى مى یابید.
855. الکافى ـ به نقل از فضیل ـ :
امام باقر علیه السلام به مردمى که گرد کعبه طواف مى کردند، نگاه کرد و فرمود: «در زمان جاهلیت [هم] این گونه طواف مى کردند. در حقیقت، مردم مأمورند که گِرد آن طواف کنند و سپس به سوى ما بیایند و مراتب ولایت و دوستى خود را به اطّلاع ما برسانند و یارى و حمایت خود را به ما اعلام کنند» و آن گاه این آیه: «دل هاى برخى مردم را به سوى آنان گرایش ده» را قرائت نمود.
856. امام باقر علیه السلام:
چون پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در گذشت، خاندان محمّد صلى الله علیه و آله [از شدّت تأثّر و اندوه]، طولانى ترین شب را گذراندند… . در چنان حال و هوایى، ناگهان یکى بر آنان وارد شد که خودش را نمى دیدند؛ امّا سخنش را مى شنیدند. او گفت: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد…! شمایید آن امانتِ سپرده شده. دوستى شما [بر مردم] واجب است و اطاعت از شما فریضه.
857. الکافى ـ به نقل از اسماعیل بن عبد الخالق ـ :
شنیدم امام صادق علیه السلام به ابو جعفرِ احول مى فرماید ـ و من هم مى شنیدم ـ که: «به بصره هم رفتى؟».
گفت: آرى. فرمود: «استقبال مردم از این قضیّه (امامت و ولایت) را چگونه دیدى؟».
گفت: به خدا سوگند که شمارِ چنین کسانى، اندک است. کارهایى کرده اند؛ امّا اندک است.
فرمود: «بر تو باد نوجوانان؛ زیرا این گروه، بیشتر به سوى کارهاى خوب مى شتابند» و سپس فرمود: «مردم بصره در باره این آیه: «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خویشاوندان»؟». چه مى گویند.
گفتم: فدایت شوم! آنها مى گویند: این آیه در باره نزدیکان پیامبر خداست.
فرمود: «اشتباه مى کنند. این آیه در خصوص ما اهل بیت نازل شده است؛ در باره على و فاطمه و حسن و حسین؛ یعنى: اصحاب کسا علیهم السلام».
858. امام صادق علیه السلام:
گاه انسان به کسى مهر مى ورزد؛ امّا فرزند او را دشمن مى دارد؛ لیکن خداوند عز و جل جز این نخواست که مهروَرزى به ما را واجب گرداند که عدّه اى آن را گرفتند و عدّه اى رهایش کردند؛ فرموده است: «بگو: من به ازاى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى با خویشاوندان».
859. امام هادى علیه السلام ـ در زیارت جامعه که امامان علیهم السلام را بِدان زیارت مى کنند ـ :
پدر و مادرم و جانم فداى شما! به واسطه ولایت [و دوستى] شماست که خداوند، نشانه هاى دینمان را به ما آموخت و تباهى هاى دنیاى ما را به سامان آورد و به واسطه ولایت [و دوستى] شماست که کلمه[ى توحید]، کامل گشت و نعمت، تمام شد و جدایى به اتّحاد انجامید و به واسطه ولایت [و دوستى] شماست که طاعت [و عباداتِ] واجب، پذیرفته مى شود و آن دوستى اى که واجب گشته است، مخصوص شماست.
860. مصباح الزائر ـ در دعاى ندبه ـ :
آن گاه در کتاب خود، مُزد محمّد ـ که درودهایت بر او و خاندانش باد ـ را دوستى با خاندان او قرار دادى و فرمودى: «بگو: من به ازاى این، مزدى از شما نمى خواهم، جز دوستى با خویشاوندان» و نیز فرمودى: «هر مزدى که از شما خواستم، از آنِ خودتان است» و باز فرمودى: «براى این از شما مزدى نمى خواهم، مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش در پیش گیرد». اینان، همان راهى هستند که به تو مى رسد و همان مسیرى هستند که به خشنودى تو مى انجامد.