جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کتاب امام على علیه السلام

زمان مطالعه: 5 دقیقه

519. الإمامة و التبصرة ـ به نقل از امّ سلمه ـ :

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله على علیه السلام را در خانه اش نشاند و دستور داد پوست گوسفندى بیاورند و همه آن گوسفند را تا پاچه هایش نوشت.

520. أدب الإملاء و الاستملاء ـ به نقل از امّ سلمه ـ :

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله دستور داد پوستى بیاورند و على بن ابى طالب علیه السلام نیز حضور داشت. پیامبر علیه السلام همچنان مى گفت و على علیه السلام مى نوشت تا شکم و پشت و پاچه هاى پوست، پُر از نوشته شد.

521. امام صادق علیه السلام:

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله على علیه السلام را فرا خواند و دستور داد دفترى بیاورند و آن قدر بر على املا کرد که شکم آن (پوست)، پُر شد.

522. امام حسن علیه السلام:

علم در میان ماست و ما اهل آنیم و همه آن، نزد ماست و تا روز رستاخیز، حتّى دیه خراشى تعلّق نخواهد گرفت، مگر آن که با املاى پیامبر صلى الله علیه و آله و دست خطّ على علیه السلام، نزد ما نوشته موجود است.

523. العلل، ابن حنبل ـ به نقل از عبد الرحمان بن ابى لیلى ـ :

از امام حسن علیه السلام در باره نظر پدرش على علیه السلام در مسئله «خیار (حقّ به هم زدن معامله)» که از مباحث خرید و فروش و معاملات است، پرسش شد. امام صندوقى را خواست و از میان آن ، صحیفه زردرنگى بیرون آورد که نظر على علیه السلام در باره خیار، در آن نوشته شده بود.

524. امام باقر علیه السلام:

در کتاب على علیه السلام، هر چه بدان نیاز افتد، حتّى خراش و دیه آن و خراش ناشى از خارِش، هست.

525. امام باقر علیه السلام:

پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود: «آنچه را بر تو املا مى کنم، بنویس».

[پدرم] گفت: اى پیامبر خدا! بیم دارى چیزى را فراموش کنم؟

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «از فراموشى تو نمى ترسم، که من به درگاه خداوند، دعا کرده ام که حافظه تو را قوى گرداند و از فراموشى بر کنارت دارد! لیکن براى شریک هاى خود بنویس».

على علیه السلام گفت: شریکان من، چه کسانى هستند، اى پیامبر خدا؟

فرمود: «آن فرزندان تو که امام اند. به برکت وجود آنهاست که بر امّت من باران مى بارد و در پرتو وجود آنها دعایشان مستجاب مى گردد و خداوند به سبب آنها بلا را از امّتم مى گرداند و به برکت وجود آنها از آسمان رحمت مى بارد و این، نخستین ایشان است» و با دست به حسن علیه السلام اشاره کرد. سپس به حسین علیه السلام اشاره کرد و فرمود: «فرزندان او، امام اند».

526. رجال النجاشى ـ به نقل از عذافر صیرفى ـ :

به همراه حکم بن عتیبه در خدمت امام باقر علیه السلام بودیم. حکم بن عتیبه از امام علیه السلام ـ که براى ایشان جایگاه ارجمندى قائل بود ـ سؤال مى کرد، تا این که در یک مورد با هم اختلاف کردند.

امام باقر علیه السلام فرمود: «فرزندم! برخیز و کتاب على علیه السلام را بیاور».

فرزند امام، کتابِ نوشته شده بزرگى را براى ایشان آورد. امام علیه السلام آن را گشود و بدان مى نگریست تا مسئله مورد نظر را از آن بیرون آورد. امام باقر علیه السلام سپس فرمود: «این، دست خطّ على علیه السلام و املاى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است» و به حَکَم رو کرد و فرمود: «اى ابو محمّد! تو و سلمه و ابو مقدام، به هر کجا که بروید، ـ به خدا سوگند ـ نزد هیچ قومى علمى استوارتر از علم قومى که جبرئیل بر آنها نازل مى شد، نخواهید یافت».

527. امام باقر علیه السلام:

در کتاب على علیه السلام چنین دیده ایم که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «هر گاه از پرداخت زکات خوددارى شود، زمین از بیرون دادن برکاتش خوددارى مى کند».

528. تهذیب الأحکام ـ به نقل از محمّد بن مسلم ـ :

امام باقر علیه السلام کتاب «فرائض» را که به املاى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و دست خطّ على علیه السلام بود، براى من قرائت کرد. در آن آمده بود: سهم ارث در میان خویشان، کاهش همگانى نمى یابد.

529. الکافى ـ به نقل از ابو جارود ـ :

امام باقر علیه السلام فرمود: «هنگامى که به حسین بن على علیه السلام، آن رسید که رسید، دختر بزرگش فاطمه بنت الحسین را فرا خواند و به او کتابى سر به مُهر و وصیّتى سرگشاده سپرد و على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام چنان درد شکمى داشت که گمان مى کردند در خواهد گذشت. فاطمه کتاب را به على بن الحسین علیه السلام سپرد. اى زیاد(1) ! به خدا سوگند، این کتاب به ما منتقل شد».

گفتم: قربانت گردم! در این کتاب، چه آمده است؟

فرمود: «به خدا سوگند، آنچه فرزندان آدم از هنگام آفرینش آدم تا پایان دنیا بدان نیاز دارند، در آن است و به خدا سوگند، حدود، حتّى دیه خراش، در آن آمده است».

530. الأمالى، طوسى ـ به نقل از یعقوب بن میثم تمّار، وابسته امام زین العابدین علیه السلام ـ :

بر امام باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم: قربانت گردم، اى پسر پیامبر خدا! در کتاب هاى پدرم دیده ام که على علیه السلام به پدرم میثم فرموده است: «… از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «همانا کسانى که ایمان آورده اند و عمل شایسته کرده اند، ایشان بهترین مردمان اند». سپس به من رو کرد و فرمود: به خدا سوگند، مقصود از ایشان، تو و شیعیان تو اَند ـ اى على ـ و وعده تو با آنها فردا بر سر حوض [کوثر] است. شما سپیدرویانِ دست و پا سفیدِ سرمه کشیده تاجدار خواهید بود «.

امام باقر علیه السلام فرمود: «این عیناً در کتاب على علیه السلام آمده است».

531. امام صادق علیه السلام:

نزد ما چیزى است که ما با وجود آن، دیگر نیازى به مردم نداریم و مردم اند که نیازمندِ مایند. نزد ما کتابى است که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله املا کرده و على علیه السلام با خطّ خود نوشته است؛ کتابى که هر حلال و حرامى در آن، نگاشته شده است.

532. امام صادق علیه السلام:

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام کتابى داد که با دوازده مُهر، ممهور بود و فرمود: «اوّلى را باز کن و بدان عمل کن و آن را به حسن بده تا دومى را باز کند و بدان عمل کند و آن را به حسین دهد تا سومى را باز کند و به آنچه در آن است، عمل کند و همین طور، یک یک به فرزندان حسین برسد».

533. الکافى ـ به نقل از معلّى بن خنیس ـ :

نزد امام صادق علیه السلام بودم که محمّد بن عبد اللّه آمد و سلام کرد و رفت. امام صادق علیه السلام دلش براى او سوخت و اشکش روان شد. گفتم: مى بینم براى او کارى را مى کنى که پیش تر نمى کردى! فرمود: «دلم براى او مى سوزد؛ زیرا به چیزى منسوب است که براى او نیست. در کتاب على علیه السلام نام او را نه در شمار جانشینان این امّت دیده ام و نه در جرگه حاکمان آن».

534. الکافى ـ به نقل از عبد الرحمان بن ابى عبد اللّه ـ :

از امام صادق علیه السلام در باره حُکم جنازه هاى زنان و مردانى پرسیدم که در کنار هم نهاده اند. فرمود: «در کتاب على علیه السلام آمده است که جنازه مردان مقدّم مى شود».


1) اسمِ ابو جارود است.