جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آگاه ترینِ مردم

زمان مطالعه: 5 دقیقه

412. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:

من دو چیز در میان شما مى نهم که اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گم راه نمى شوید: کتاب خداوند عز و جل و اهل بیتم که همان عترت من اند. اى مردم! گوش کنید. به من خبر رسیده است که در کنار حوض [کوثر] بر من وارد خواهید شد و من در باره این که با این دو چیز گران سنگ چه کردید، از شما پرسش خواهم کرد. این دو چیز گران سنگ، کتاب خداوندِ والانام و اهل بیت من اند. پس، از آنها پیشى نگیرید که نابود مى شوید و به آنها نیاموزید که داناتر از شمایند.

413. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:

آگاه باشید که نیکان خاندان من و پاک ترین هاى تبار من، در خردسالى، خردمندترین مردم و در بزرگ سالى، داناترین ایشان اند. پس به آنها نیاموزید که داناتر از شمایند. آنها شما را از درِ هدایت بیرون نمى برند و به درِ گم راهى واردتان نمى سازند.

414. امام على علیه السلام:

اصحاب سر از اصحاب محمّد صلى الله علیه و آله مى دانند که ایشان فرموده است: «من و خاندانم پاک هستیم. پس، از آنها پیشى نگیرید که گم راه مى شوید و از آنها عقب نمانید که مى لغزید و با آنها به مخالفت بر نخیزید که نادانى مى یابید و به آنها نیاموزید که آنها از شما داناترند. آنها داناترینِ مردم اند در بزرگ سالى و خردمندترینِ آنها در خردسالى».

415. کمال الدین ـ در حدیثى طولانى ـ :

جابر بن عبد اللّه انصارى بر امام زین العابدین علیه السلام وارد شد. در حالى که امام علیه السلام با جابر بن عبد اللّه سخن مى گفت، ناگاه محمّد بن على (امام باقر علیه السلام) از نزد خانواده اش بیرون آمد و زلف امام ـ که هنوز جوان بود ـ، به چشم مى خورد. هنگامى که جابر او را دید، پیکرش به لرزه افتاد و موى بر بدنش راست گردید و اندکى بدو نگریست. سپس به او گفت: رو به من کن، جوان! و او، رو به جابر کرد. جابر، سپس به او گفت: بر گرد. او بر گشت. جابر گفت: به خداى کعبه سوگند، شکل و شمایل پیامبر صلى الله علیه و آله را دارد.

سپس جابر برخاست و به او نزدیک شد و گفت: نام تو چیست، اى جوان؟ فرمود: «محمّد». جابر پرسید: پسر که هستى؟

فرمود: «پسر على بن الحسین».

جابر گفت: فرزندم! جانم فدایت باد! بنا بر این تو باید باقر باشى.

پاسخ داد: «آرى». و سپس فرمود: «به من بگو پیامبر خدا صلى الله علیه و آله چه مسئولیتى بر دوش تو نهاده است؟».

جابر گفت: سَرورم! پیامبر صلى الله علیه و آله به من بشارت زنده ماندن داد تا تو را ملاقات کنم و به من فرمود: «هر گاه او را دیدى، سلام مرا به او برسان». سَرورم! پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به تو سلام مى رساند.

امام باقر علیه السلام فرمود: «اى جابر! سلام و درود بر پیامبر خدا، تا زمانى که آسمان ها و زمین بر قرارند و بر تو ـ اى جابر ـ سلامى باد، به گونه اى که ابلاغ کردى!».

جابر از این پس نزد امام علیه السلام مى رفت و از ایشان آموزش مى گرفت. یک بار امام باقر علیه السلام در باره چیزى از او پرسش کرد. جابر در پاسخ گفت: به خدا سوگند، من بر خلاف نهى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رفتار نمى کنم. او به من فرموده است که شما، امامان هدایتگرِ از خاندانش پس از او هستید که در خردسالى، خردمندترین مردم و در بزرگ سالى، داناترین مردم هستید و نیز فرمود: «به آنها چیزى نیاموزید، که آنها از شما داناترند». امام باقر علیه السلام فرمود: «جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله راست گفت. من در آنچه از تو پرسیدم، آگاه ترم و از کودکى، حکمت را دریافته ام و همه اینها در پرتو فضل خدا و رحمت او به ما اهل بیت است».

416. الطبقات الکبرى ـ به نقل از جبله دختر مصفّح، از پدرش ـ :

على علیه السلام به من گفت: «اى مرد بنى عامرى! در باره آنچه خدا و پیامبرش فرموده اند، از من پرسش کن که ما اهل بیت به آنچه خدا و پیامبرش فرموده اند، آگاه ترینیم».

417. امام على علیه السلام ـ در سخنان حکیمانه منسوب به ایشان ـ :

غایت هر ژرف اندیش در دانش ما، آن است که نداند.

418. امام باقر علیه السلام ـ به سلمة بن کُهَیل و حَکَم بن عُتَیبه ـ :

نه در شرق و نه در غرب، دانش صحیحى را نمى یابید، مگر آن که از نزد ما اهل بیت بیرون آمده باشد.

419. امام باقر علیه السلام:

هیچ یک از مردم، به حق و صوابى دست نیافته و هیچ کس داورىِ حقّى نکرده است، مگر از آنچه از سوى ما اهل بیت صادر شده باشد و هر گاه امور آنها شاخه شاخه گردد، خطا از آنِ ایشان و صواب، از آنِ على علیه السلام خواهد بود.

420. الکافى ـ به نقل از زراره ـ :

نزد امام باقر علیه السلام بودم. مردى از اهل کوفه از ایشان در باره این سخن امیر مؤمنان علیه السلام که: «در باره هر چه مى خواهید، از من بپرسید. شما در باره نکته اى از من نخواهید پرسید، مگر آن که شما را از آن آگاه مى کنم» پرسش کرد. فرمود: «هیچ کس به علمى دست نیافته است، مگر این که آن علمْ از سوى امیر مؤمنان علیه السلام صادر شده باشد. مردم هر کجا مى خواهند بروند. به خدا سوگند، امر نیست، مگر از این جا» و با دست به خانه اش اشاره کرد.

421. امام باقر علیه السلام:

هر چه از این خانه صادر نشده باشد، باطل است.

422. الکافى ـ به نقل از عبد اللّه بن سلیمان ـ :

مردى از بصریان به نام عثمانِ اعمى در خدمت امام باقر علیه السلام بود و شنیدم که مى گفت: حسن بصرى گمان مى کند کسانى که دانش خود را پنهان مى دارند، دوزخیان از باد شکم آنها در آزار خواهند بود.

امام باقر علیه السلام فرمود: «بنا بر این، مؤمن خاندان فرعون، نابود شده است؛ زیرا از هنگامى که خداوند، نوح علیه السلام را بر انگیخت، دانش، پنهان بوده است. به خدا سوگند، حَسَن چه به شمال برود چه به جنوب، دانشى جز در این جا یافت نمى شود».

423. الکافى ـ به نقل از ابو بصیر ـ :

از امام باقر علیه السلام در باره شهادت دادن زنازاده پرسش کردم که: آیا جایز است؟

فرمود: «خیر».

گفتم: حَکَم بن عتیبه مى گوید جایز است.

فرمود: «خدایا! از گناه او در مگذر. خداوند به حَکَم نفرموده است: «و این قرآن براى تو و قومت تذکّرى است». حَکَم، چه به راست برود و چه به چپ، به خدا سوگند، علم به دست نمى آید، مگر از اهل بیتى که جبرئیل بر آنها نازل شده است».

424. امام صادق علیه السلام ـ به ابو بصیر ـ :

حکم بن عتیبه، از کسانى است که خداوند در باره آنها فرموده است: «برخى از مردم مى گویند که به خدا و روز واپسین ایمان آورده ایم، در حالى که ایمان ندارند». حَکَم، چه به شرق برود چه به غرب، به خدا سوگند، به علمى دست نمى یابد، مگر از اهل بیتى که جبرئیل بر آنان نازل شده است.

425. امام صادق علیه السلام:

اى یونس! هر گاه طالب علمِ صحیح بودى، آن را از اهل بیت بستان؛ زیرا آن براى ما روایت شده است و به ما شرح حکمت و سخنِ فصل داده اند. خداوند، ما را برگزیده است و به ما آن داده که به هیچ یک از جهانیان نداده است.

426. امام صادق علیه السلام ـ در حالى که گروهى از کوفیان در خدمت ایشان بودند ـ :

شگفت از مردمى که همه علم خود را از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ستاندند و بدان عمل کردند و ره یافتند و گمان مى کنند اهل بیت او علمش را نستانده اند، در حالى که ما، اهل بیت و ذرّیه او هستیم؛ وحى در خانه هاى ما فرود آمد و علم از سوى ما بدیشان صادر شد. آیا آنها گمان مى کنند که آگاه شده اند و ره یافته اند؛ ولى ما نمى دانیم و گم راه شده ایم؟! این، محال است».

427. امام رضا علیه السلام:

خداوند، پیامبران و امامان را ـ که درودهاى خداوند بر آنان باد ـ توفیق داده است و بدیشان از گنجینه علم و حکمت خود، آن بخشیده که به دیگران نبخشیده است. علم آنها، برتر از علم مردم زمانشان است در این سخن خداوند متعال: «آیا آن که به سوى حق هدایت مى کند، براى پیروى، سزاوارتر است یا کسى که هدایت نمى کند، مگر خود هدایت شود؟ پس شما را چه شده؟! چگونه داورى مى کنید» و این سخن خداى ـ تبارک و تعالى ـ: «هر که حکمتْ داده شده، خیر فراوانى بدو داده شده است» و سخن او در باره طالوت: «خداوند، او را بر شما برگزیده و به دانش و توان او افزوده است و خداوند، مُلک خویش را به هر کس بخواهد، مى بخشد و خداوند، گشایشگرى داناست».