بى تردید، مقتضاى پذیرفتن احادیثى که مسلمانان را به شکیبایى بر ظلم و بى عدالتى و استئثار زمامداران، امر مى کنند، تفکیک دین از سیاست است. از این رو، محدّثان و فقهایى که این احادیث را پذیرفته اند، فتوا داده اند که مسلمانان در هیچ شرایطى حقّ اعتراض بر زمامداران خود را ندارند و نمى توانند از اطاعت آنان سر باز زنند. به نمونه هایى از این آرا توجّه کنید:
محدّث معروف اهل سنّت، مسلم بن حجّاج نیشابورى، احادیث مذکور را در چند باب مربوط به «امارت»، از صحیح خود، جمع آورى کرده است. عناوین این ابواب که جمع بندى و در واقع، برداشت و فتواى اوست، بدین شرح است:
(11) باب الأمر بالصبر عند ظلم الولاة و استئثارهم (باب امر به شکیبایى هنگام ستم حاکمان و انحصارطلبى شان).
(12) باب فى طاعة الأمراء و إن منعوا الحقوق (بابى در فرمانبرى از امیران، هرچند از استیفاى حقوق مردم، جلوگیرى کنند).
(13) باب وجوب ملازمة جماعة المسلمین عند ظهور الفتن و فى کلّ حال، و تحریم الخروج على الطاعة و مفارقة الجماعة (باب وجوب همراهى با جماعت مسلمانان، هنگام آشکار شدن فتنه ها و در همه حال، و نیز حرمت خروج بر حاکم و جدا شدن از جماعت مسلمانان).(1)
بر اساس این احادیث، شافعى، مالک و احمد بن حنبل، فتوا داده اند که شکیبایى بر جور حاکم، واجب است.
احمد بن حنبل فتوا داده است که:
لا یُخرج على الاُمراء بالسیف و إن جاروا.(2)
قیام مسلّحانه علیه اُمرا جایز نیست، هرچند ظالم باشند.
در شرح الموطّأ آمده است که رأى مالک و جمهور اهل سنّت، این است که:
إذا ظلم الإمام، فالطاعة أولى من الخروج.(3)
هر گاه امام ظلم کند، باز اطاعت، اولى از خروج است.
باقلّانى مى گوید:
قال الجمهور من أهل الإثبات و أصحاب الحدیث: لا ینخلع [الإمام] بهذه الأمور [بفسقه و ظلمه و بغصب الأموال و ضرب الأشبار و تناول النفوس المحرّمة و تضییع الحقوق و تعطیل الحدود] و لا یجب الخروج علیه، بل یجب وعظه و تخویفه و ترک طاعته فى شىء ممّا یدعو إلیه من معاصى الله. و احتجّوا فى ذلک بأخبار کثیرة متظاهرة عن النبىّ صلی الله علیه و آله و عن أصحابه فى وجوب طاعة الأئمّة و إن جاروا و استأثروا بالأموال….(4)
جمهورِ اثبات گرایان و اهل حدیث گفته اند: امام با این چیزها [یعنى فسق، ظلم، غصب اموال، تعدّى به جان مردم، پایمال کردن حقوق و معطّل کردن حدود الهى] خلع نمى شود، و قیام علیه او واجب نیست؛ بلکه واجب است نصیحت کردن او و ترساندنش از عذاب الهى و اطاعت نکردن از او در آنچه دعوت به معصیت خدا مى کند. آنان در این باره به احادیث فراوان و مشابهى از پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحاب ایشان استدلال کرده اند که در باره ی اطاعت از پیشوایان، هرچند ستم کنند و بیت المال را به انحصار خود درآورند، وارد شده است.
1) صحیح مسلم: ج 3 ص 1474 – 1475.
2) مناقب الإمام أحمد بن حنبل، ابن جوزى: ص 176، تاریخ المذاهب الإسلامیّة: ص 90.
3) تاریخ المذاهب الإسلامیّة: ص 90.
4) تمهید الأوائل و تلخیص الدلائل، باقلّانى: ص 478، الغدیر: ج 7 ص 137. نیز، ر. ک: شرح صحیح مسلم، نووى، ج 12 ص 239.