یکى دیگر از انواع ایثار که در احادیث آمده، ایثار در پرسش است. از امام باقر علیه السلام روایت شده است:
صَلّى رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله بِأَصحابِهِ الفَجرَ، ثُمَّ جَلَسَ مَعَهُم یُحَدِّثُهُم حَتّى طَلَعَتِ الشَّمسُ، فَجَعَلَ یَقومُ الرَّجُلُ بَعدَ الرَّجُلِ حَتّى لَم یَبقَ مَعَهُ إلّا رَجُلانِ: أنصارِىٌّ وَ ثَقَفِىٌّ، فَقالَ لَهُما رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: قَد عَلِمتُ أنَّ لَکُما حاجَةً تُریدانِ أن تَسأَلانى عَنها، فَإِن شِئتُما
أخبَرتُکُما بِحاجَتِکُما قَبلَ أن تَسأَلانى وَ إن شِئتُما فَاسأَلانى.
قالا: بَل تُخبِرُنا یا رَسولَ اللهِ؛ فَإِنَّ ذلِکَ أجلى لِلعَمى وَ أَبعَدُ مِنَ الاِرتِیابِ وَ أَثبَتُ لِلإِیمانِ.
فَقالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه و آله: أمّا أنتَ یا أخَا الأَنصارِ فَإِنَّکَ مِن قَومٍ یُؤثِرونَ عَلى أنفُسِهِم وَ أَنتَ قَرَوىٌّ وَ هذَا الثَّقَفِىُّ بَدَوِىٌّ أفَتُؤثِرُهُ بِالمَسأَلَةِ؟
فَقالَ: نَعَم، قالَ: أمّا أنتَ یا أخا ثَقیف فَإِنَّکَ جِئتَ تَسأَلُنى عَن وُضوئِکَ وَ صَلاتِکَ وَ ما لَکَ فِیهما مِنَ الثَّوابِ….(1)
پیامبر خدا، نماز صبح را با اصحابش اقامه کرد و سپس با آنان به گفتگو نشست تا آن که آفتاب زد. اصحاب، یکى پس از دیگرى خارج شدند تا جایى که فقط دو نفر با ایشان باقى ماندند: یک نفر انصارى و مردى ثقفى. پیامبر خدا به آن دو فرمود: «مى دانم که کارى دارید و مى خواهید از من بپرسید. اگر دوست داشته باشید، پیش از آن که شما بپرسید، به شما بگویم که چه مى خواهید، و اگر دوست دارید، شما خود بپرسید».
گفتند: خودت به ما خبر بده، اى پیامبر خدا؛ زیرا این کار، در از بین بردن کورى دل، مؤثّرتر و در زدودن تردید، کارگرتر است و ایمان را استوارتر مى سازد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «امّا تو اى برادر انصارى! از قومى هستى که دیگران را بر خویشتن، مقدّم مى دارند. تو آبادى نشین هستى و این مرد ثقفى، بیابانگرد است. آیا در سؤال کردن، او را بر خود، مقدّم مى دارى؟».
گفت: آرى.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «امّا تو، اى مرد ثقفى! تو آمده اى تا در باره ی وضو و نمازت و ثوابى که در این دو براى تو هست، از من سؤال کنى»….
1) کتاب من لایحضره الفقیه: ج 2 ص 202 ح 2138، الأمالى، صدوق: ص 441 ح 22، الخرائج و الجرائح: ج 2 ص 514 ح 26، روضة الواعظین: ص 334، بحار الأنوار: ج 99 ص 3 ح 3، الکافى: ج 3 ص 71 ح 7.