جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تدوین نهایى بر اساس شیوه ی این دانش نامه

زمان مطالعه: 12 دقیقه

مهم ترین نکاتى که در نگارش احادیث (روایات) در این دانش نامه در نظر گرفته مى شوند، از این قرارند:

1. پس از ذکر آیات مربوط به موضوع، احادیث منقول از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت گرامى ایشان علیهم السلام تا امام مهدى – عَجَّل اللهُ فَرَجَه – به ترتیب مى آیند، مگر احادیثى که

در تفسیر آیات قرآن اند، که بر همه ی احادیث، مقدّم مى گردند. البته، گاه، هماهنگى چند حدیث در مضمون، موجب مى شود که این ترتیب، رعایت نشود.

2. معیار گزینش یک حدیث از میان احادیث متعدّد، رسایى و فراگیرى آن حدیث است، هر چند از منبعى ضعیف تر باشد. در صورت تشابه احادیث، متنِ معتبرترین منبع، مقدّم داشته شده است.

3. اگر حدیثى، هم از پیامبر صلی الله علیه و آله و هم از یکى از اهل بیت ایشان روایت شده باشد، آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده، در متن مى آید و به حدیث دیگر، در پانوشت، اشاره مى گردد.

4. از آن جا که اصطلاح «حدیث»، در مکتب اهل بیت علیهم السلام فقط بر متنِ حاکى از قول و فعل و تقریرِ پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام اطلاق مى شود، متونى را که از صحابیان و راویان نقل شده اند (و به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان نسبت داده نشده اند)، ذکر نکرده ایم، مگر در موارد خاصّى، از جمله این که متن، در منابع متعدّد، آمده و فقط در بعضى از این منابع، به پیامبر صلی الله علیه و آله یا اهل بیت علیهم السلام اسناد داده شده باشد. در چنین مواردى، نام قائل حدیث (مَروىٌّ عنه)، در صدر مى آید و در پانوشت، پس از ذکر منابعى که نام قائل را ندارند، این عبارت، قید مى گردد: «من دون إسناد إلى أحدٍ مِن أهل البیت علیهم السلام (بدون اِسناد به یکى از اهل بیت علیهم السلام)».

5. بحارالأنوار، از مجموعه هاى بزرگ روایى شیعه، و کنز العمّال، از مجموعه هاى بزرگ روایى اهل سنّت است. لذا سعى کرده ایم پس از ذکر منابع هر حدیث در پانوشت، به این دو کتاب واسطه نیز نشانى بدهیم؛ یعنى بحارالأنوار را در پایان منابع شیعى آورده ایم و کنزالعمّال را در آخر منابع اهل سنّت، تا بدین وسیله، کار مراجعه ی خوانندگان به حدیث را آسان گردانیم. البته اگر آن حدیث در بحارالأنوار یافت نشود، به وسائل الشیعة و در غیر این صورت، به مستدرک الوسائل، نشانى داده مى شود. همچنین اگر حدیثى که به منابع اهل سنّتْ نشانى داده شده، در کنز العمّال

یافت نشود، به ترتیب، به: مجمع الزوائد، الجامع الصغیر و الدر المنثور، نشانى داده مى شود.

6. سعى بر این بوده است که احادیث، از کتاب هایى که واسطه به شمار مى آیند (به استثناى مورد بند گذشته، یعنى ذکر کتب واسطه در پایان ذکر منابع هر حدیث) نقل نشوند، مگر در موارد دست نیافتن به حدیث در منبعى که کتاب واسطه، از آن، نقل کرده است. در این صورت، کتاب واسطه را مى آوریم و در کنار آن، از منبع اصلى – که کتاب واسطه از آن نقل کرده است – نیز نام مى بریم. براى مثال، مى نویسیم: «مستدرک الوسائل: ج… ص… به نقل از تفسیر ابو الفتوح رازى». البته، از این گونه کتاب ها، تنها زمانى نقل شده است که منابعِ موجود آن حدیث، اندک باشند.

7. تنظیم منابع در پانوشت، بر پایه ی میزان اعتبار، صورت گرفته است. بنا بر این، هیچ گاه منبع ضعیف، بر قوى مقدّم نشده،(1) مگر در حالات خاصّى. براى مثال، اگر خواسته باشیم از تکرار نام راوى یا تکرار اختلاف یا کلمه ی «نَحوُه (مشابه آن)» اجتناب بورزیم، در چنین مواردى، ترتیبِ یاد شده، رعایت نشده است.

8. منابع شیعى، از منابع اهل سنّت، جدا شده و هر یک از آنها، جداگانه ذکر شده اند. این دو مجموعه را در پانوشت، با نشانه ی نقطه ویرگول (؛) از هم جدا کرده ایم. همچنین، منابع یک مجموعه (مثلاً منابع شیعه) را نیز با نشانه ویرگول (،) از هم جدا نموده ایم.

9. رمزهاى «ج»، «ص» و «ح» را، به ترتیب، براى نشان دادن جلد و صفحه و شماره حدیث به کار گرفته ایم. از این اصل، موارد زیر، استثنا شده اند: سخنان

صحابیان، تابعیان، راویان و محدّثان، متون تاریخى و نیز هر آنچه اصطلاح «حدیث»، شامل آن نمى شود و همچنین آن دسته از احادیث که در ضمن شرح حال راویان آمده اند و یا شماره هایى که نشانى شرح حال اند (و نه نشانى حدیث). در تمامى این موارد، به جاى رمز «ح»، حرف «ش» را به کار برده ایم.

10. بسیارى اوقات، در یک منبع، یک حدیث، دو شماره دارد: یکى شماره مسلسل که از ابتداى کتاب، شروع و در پایان آن، تمام مى شود، و دیگرى، شماره مربوط به بابى که حدیث در آن آمده است، و ما همواره، شماره مسلسل حدیث را برگزیده ایم.

11. معیار براى ذکر شماره صفحات، صفحه اى است که اوّلین کلمه از متن برگزیده ی ما، در آن قرار دارد.

12. اختلافاتى که میان متن برگزیده ما در این دانش نامه، با سایر متونِ نشانى داده شده در پانوشت وجود دارد، در صورت امکان، در پانوشت، دقیقاً ذکر شده اند و گاه نیز با تعبیر «نَحوُهُ (مشابه آن)»، به وجود اختلاف، تنها اشاره شده است.

13. در صورت وجود اختلاف اندک لفظى و معنایى، یا وجود اختلاف فقط لفظى امّا فراوان و پراکنده در جاىْ جاىِ متن (به طورى که نتوان به آن اشاره کرد)، به آوردن تعبیر «نحوه (مشابه آن)» بسنده کرده ایم.

14. چنانچه احادیثى با متن برگزیده ما مضمون یکسانى داشته اند، ولى در برخى الفاظ با آن متفاوت بوده اند، امّا این اختلاف، لطمه اى به معنا نمى زده است، از ذکر اختلاف، صرف نظر کرده ایم.

15. معیار عمده براى ذکر اختلافات، تأثیر این اختلافات در معنا و یا مفید بودن ذکر آنها براى خواننده است، بویژه در مَقطعى (بخشى) از حدیث که مرتبط با موضوع بحث (مَدخل و عنوان) است.

16. هر گاه حدیث در برخى منابع با متن برگزیده ی ما، در مقطع مورد بحث، مطابقت

داشته، اختلاف در سایر بخش هاى حدیث، هرچند بسیار بوده، با تعبیر «نحوه»، خاطرنشان شده است؛ امّا اگر در مقطع مورد بحث، اندکى متفاوت، ولى در سایر بخش هاى حدیث، مطابق بوده. در این صورت، به اختلاف آن دو، اشاره شده است. براى مثال، در مَدخل «دوستى (المَحَبَّة)»، در عنوان «نشانه هاى دوستى خدا با بنده»، در ذیل حدیث «إذا أحبَّ الله عبداً…»، حدیث «إذا أراد الله بعبدٍ خیراً…» نیز نشانى داده شده و اختلاف میان آن دو، ذکر شده است.

17. پس از ذکر منابع (مصادرِ) حدیث در پانوشت، گاه با تعبیرِ «ر. ک (رجوع کنید به):» ارجاعاتى به برخى منابع دیگر داده مى شود. در این گونه موارد، متن مورد ارجاع، با متن برگزیده، تفاوت بسیار دارد؛ امّا در عین حال، ملاحظه ی آن، براى پژوهشگر، سودمند است.

18. در صفحه ی عنوان هر مَدخل (موضوع) و گاه در پایان برخى فصول یا عناوین، عناوین یا ابواب یا کتاب هایى یاد شده اند که مراجعه به آنها، اطّلاعات بیشترى در زمینه ی موضوع مورد نظر، در اختیار پژوهشگر مى گذارد.

19. پاره اى اختلافات، با عبارات زیر، توضیح داده شده اند: «و فیه کذا بدلَ کذا (در این منبع، فلان عبارت، به جاى فلان عبارت آمده)»، «لیس فیه کذا (در این منبع، فلان عبارت، وجود ندارد)»، «لیس فیه من کذا إلى کذا (در این منبع، از فلان عبارت تا فلان عبارت، وجود ندارد)»، «بزیادة کذا بعد کذا (با افزونى فلان عبارت، بعد از فلان کلمه)»، «بزیادة کذا فى آخره (با افزونى فلان عبارت در پایان آن)».

چنانچه در برخى منابع، عبارت کاملى از ابتداى حدیثى که در متن آمده، حذف شده باشد، با عبارت «لیس فیه صدره (در این منبع، صدر حدیث نیامده)» به این اختلاف، اشاره کرده ایم؛ امّا اگر عبارت محذوف، کامل نباشد، آن را با این عبارت، خاطرنشان کرده ایم: «ولیس فیه صدره إلى کذا (در این منبع، از آغاز حدیث تا فلان کلمه نیامده است)».

اگر این کاستى، در آخر حدیث و یک جمله ی کامل باشد، آن را با این عبارت، توضیح داده ایم: «و لیس فیه ذیله (در این منبع، پایان حدیث نیامده است)»؛ ولى اگر یک جمله ی کامل نباشد یا چند جمله باشد، آن را با این عبارت، خاطرنشان ساخته ایم: «و لیس فیه ذیله من کذا (در این منبع، بخش پایانى حدیث، از فلان کلمه، نیامده است)».

20. هر کلمه یا عبارتى که بعد از نام یک منبع آمده – خواه براى بیان نام راوى باشد، یا براى بیان اختلاف و یا مشابهت – فقط به همان منبعْ مربوط مى شود، مگر آن که همراه با یکى از این الفاظ، آمده باشد: «کِلاهُما (هر دو منبع)»، «کُلُّها (همه منابع)»، «فیهما (در این دو منبع)» و «فیها (در همه این منابع)»، که در این صورت، به منابع پیش از آن نیز برمى گردد. گفتنى است که هر گاه دو نشانى به یک منبع داده شود، هر یک از آن دو، مستقل در نظر گرفته مى شود و آنچه گفتیم، در باره ی آن نیز جارى است.

نیز باید دانست که به کار بردن تعابیر یاد شده، گاه، ما را وا مى دارد که ترتیب منابع (بر حَسَب اعتبار آنها) را رعایت نکنیم. بنا بر این، این بند از توضیحات، بر بندهاى پیشین – که براى توضیح روش خود آوردیم -، حاکم است. براى مثال، اگر مَروىٌّ عنه (یعنى گوینده ی اصلى حدیث)(2) یا راوى، در دو یا چند منبع، یکى باشد، در پانوشت، این منابع را به صورت پیاپى مى آوریم و در پى آن، یکى از این دو تعبیر را به کار مى بریم: «کِلاهُما عن… (در هر دو منبع از…)» و «کُلُّها عن… (همه آنها از…)»؛ و چنانچه مرجع ضمیر، موجب اشتباه گردد، به جاى آن، تعداد منابعِ هم سخن در این باره را ذکر مى کنیم. براى مثال آورده ایم: «و الثلاثة الأخیرة عن الإمام الباقر علیه السلام (سه منبع آخر، از امام باقر علیه السلام)».

21. سعى شده است که از کتاب هایى که انتساب آنها به اهل بیت علیهم السلام قطعى نیست،

نقل کمترى صورت گیرد. با این حال، چنانچه حدیثى را از این گونه کتاب ها انتخاب کنیم، در ابتداى حدیث، به این تردید در نسبت کتاب به امام علیه السلام، اشاره مى کنیم، مثل: الدیوان المنسوب إلى الإمام علىّ علیه السلام، التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکرىّ علیه السلام، مصباح الشریعة – فیما نَسَبَه إلى الإمام الصادق علیه السلام.

22. معیارِ آوردن نام مَروىٌّ عنه یا راوى، بدین گونه است:

الف – در ابتداى هر حدیث (صدر حدیث)، نام مروىٌّ عنه (گوینده ی اصلى حدیث) را مى آوریم، مگر آن که راوى در حدیث، نقش داشته باشد – به طورى که جز با آوردن نام او، حدیث، مفهوم درست خود را پیدا نکند -، که در این صورت، ابتدا نام راوى را مى آوریم و سپس، نام مروىٌّ عنه را و از آن جا که به اقتضاى شیوه ی تدوین این دانش نامه، در ابتداى حدیث، نام مروىٌّ عنه آورده مى شود و اگر نام مروىٌّ عنه را نتوان آورد،(3) نام منبع مى آید، لذا در چنین مواردى (نقش داشتن راوى در حدیث)، نام منبعى که متن از آن نقل شده است، خواهد آمد و سپس، نام راوى، مانند:

الخصال عن زُرارة: سمعتُ أبا عبد الله علیه السلام یقول:…، فَسَألتُه عن…، فقال: یا زرارة!…

الخصال – به نقل از زُراره -: شنیدم ابو عبد الله [امام صادق] علیه السلام مى فرمود:… از ایشان پرسیدم که… فرمود: اى زراره!…

ب – به سبب تعدّد القاب پیامبر بزرگوار و اهل بیت گرامى ایشان و انبیاى پیشین و نیز تعدّد نام ها و کُنیه هایى که براى آنها به کار مى رود، فقط یکى از آنها – که همان نام یا لقب مشهور است – گزینش شده است، تا در صدر احادیث، با روشى یکسان، از مروىٌّ عنه نام برده شود؛ امّا اگر نام یا لقب یا کنیه ی آن بزرگواران، در میانه ی متونِ نقل شده آمده باشد، به همان حال، دست نخورده باقى مى ماند، مگر در ترجمه – که به

نحوى، وضوح آن را بیشتر مى کنیم -.

ج – براى پرهیز از طولانى شدن گزارش ها، چنانچه نام اهل بیت علیهم السلام در سند، پى در پى آمده باشد، به جاى ذکر اسامى آنها یکى پس از دیگرى، از عبارت: «عن آبائه (از پدرانش)» استفاده مى کنیم که بیانگر این اتّصال است.

د – هر گاه در منبع، از مروىٌّ عنه، صراحتاً نام برده نشده باشد، بلکه فقط کنیه یا لقب او ذکر شده باشد (مثل: أبو الحسن، أبو محمّد، العبد الصالح، العالم و…) و یا ابهامى در میان باشد،(4) در این صورت، چنانچه مقصود از آن را احراز کنیم، نام مروىٌّ عنه را مى آوریم، و اگر احراز نکنیم، آن را به همان نحو که در منبع آمده، ذکر مى نماییم و در پانوشت، به احتمالات معتبر، اشاره مى کنیم.

ه – پس از ذکر نام پیامبر، با جمله «صلی الله علیه و آله» و پس از ذکر نام هر یک از اهل بیت آن بزرگوار یا نام دیگر پیامبران و نیز فرشتگان، با جمله «علیه السلام»، نسبت به آنان، اداى احترام مى شود، هرچند در کتابى که حدیث از آن نقل شده، نام آنان بدون تکریم آمده باشد و یا با الفاظ دیگرى از آنان تکریم شده باشد. همچنین، در مورد دیگران، فقط به ذکر نام، اکتفا شده است.

و – راوى اوّل – که خبر را از مروىٌّ عنه روایت مى کند -، اگر در صدر حدیثْ نام برده نشود، در پانوشت، پس از هر نشانى، یاد مى شود، و اگر حدیث را یکى از اهل بیت علیهم السلام از یکى از اجداد گرامى اش روایت کرده باشد، نام شریف او و نیز نام راویان بالاتر، تا به اوّلین راوى، مى آید.

ز – اگر نام راوى دقیقاً معلوم نباشد، نام او در پانوشت، اصلاً آورده نمى شود، مانند وقتى که حدیث با سندى مُرسَل، نظیر «أحمد بن محمّد، عن بعض أصحابنا، عن الإمام الباقر علیه السلام (احمد بن محمّد، از یکى از راویان امامى مذهب، از امام باقر علیه السلام)»، روایت شده باشد.

ح – هر گاه در پانوشت، بعد از منبع دوم یا هر کدام از منابع پس از آن، نام پیامبر صلی الله علیه و آله یا یکى از اهل بیت علیهم السلام را (با تعبیر: عن فلان) ذکر کنیم، این، بدان معناست که حدیث، در این منبع، از ایشان نقل شده و نه از بزرگوار دیگرى که در صدر حدیث، یاد شده است. همچنین هر گاه در این موارد، پس از نام یاد شده در پانوشت، عبارت «عنه صلی الله علیه و آله» یا «عنه علیه السلام» را بیفزاییم، این، بدان معناست که مروىٌّ عنه، خود، راوى حدیث است و آن را به بزرگوار دیگرى که در صدر حدیثْ نام برده شده، اِسناد داده است.

ط – اگر حدیث، از منبعى (کتابى) نقل شده باشد که همه یا بیشتر احادیث آن، با سند واحدى (مشترکى) روایت شده اند، از آن سند واحد، تنها به آوردن نام پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در صدر و پانوشت حدیث، اکتفا مى گردد.

از منابعى که با یک سندْ روایت شده اند، مى توان به: طبّ الإمام الرضا علیه السلام، مسائل علىّ بن جعفر، التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکرى علیه السلام و صحیفة الإمام الرضا علیه السلام اشاره کرد. الجعفریّات، النوادر للراوندى، قُرب الإسناد و دُرَر الأحادیث النبویة نیز از آن دسته منابع اند که بیشتر احادیث آنها با یک سند مشترک، روایت شده است.

ى – اگر متن، از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام روایت نشده باشد، یا حدیثِ قدسى باشد، یا با عبارت هایى مانند: «سُئلَ (مورد پرسش قرار گرفت)» و «رُوِىَ (روایت شده است)»، قول یا فعل یا تقریر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام نقل شده باشد، بدون آن که از راوى مشخّصى روایت شده باشد، یا – همان طور که گذشت – نام راوى در آغاز حدیث یا در متن آن آمده باشد و راوى در متن حدیث، نقش داشته باشد، و خلاصه آن که: هر گاه در آغاز حدیث، نام پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را نتوان آورد، نام منبع (کتاب) را در آغاز آن مى آوریم.

23. چنان که مى دانیم، در تدوین و نگارش این دانش نامه، از روش موضوعى پیروى کرده ایم که این، خود، بُرش متون معیّنى از احادیث مربوط به مَدخل یا عنوان (تیتر) مورد نظر را اقتضا مى کند. این نکته، یکى از اصولى است که براى

پرهیز از تکرار، نمى توان از آن صرف نظر کرد، مخصوصا در احادیث طولانى. ما همواره کوشیده ایم تا آن بُرش (مَقطعِ) نقل شده، کامل، تام و خالى از ابهام باشد، هر چند با آوردن توضیحات لازم در آغاز حدیث، و البته با رعایت زیبایى سیاق و وارد نیامدن اخلال به نظم حدیث.

بنا بر این، در این دانش نامه، صدر حدیث – که پیش از متن آن، قرار گرفته و با علامت دو نقطه (:) از آن جدا شده -، در واقع، مکمّل متن است، به طورى که گاه بدون آن، فهم حدیث، ناممکن مى شود، و گاهى اوقات هم این صدر، در فهم پاره اى شناسه ها و خصوصیات متن – که به خواننده در فهم فضاى حدیث، کمک مى کنند – مفید است.

24. قبلاً گفتیم که معیار ما در انتخاب یک متن (روایت) از میان متون مختلف، رسا و فراگیر بودن آن است؛ امّا با این حال، گاه متن برگزیده، داراى پاره اى اغلاط ناشى از تصحیف یا سهو راویان است. در این گونه موارد، سعى کرده ایم که آن اغلاط را با روش هاى مختلف (به اقتضاى نوع غلط)، رفع و تصحیح کنیم: از طریق مراجعه به چاپ هاى مختلف منبع، و یا مراجعه به بحار الأنوار و دیگر کتاب هاى واسطه (اگر این کتاب ها از همان منبع ما نقل کرده باشند؛ چرا که در این صورت، به منزله ی نسخه اى از نسخه هاى منبع به شمار مى آیند) و سپس، مراجعه به منابع دیگر و تأیید گرفتن از آنها.

در همه ی این موارد، امانتدارى علمى رعایت گردیده و جدّاً سعى شده است که از بازى با متن، پرهیز گردد و توضیحات لازم، در پانوشتْ آورده شود، مگر در موردى که تصحیف، قطعى باشد. در این صورت، آن را در متن، تصحیح کرده و به خطاى نسخه، در پانوشت، اشاره کرده ایم.

25. در صورت وجود توضیحاتى در وسط متن برگزیده که ربطى به موضوع نداشته، از ذکر آن، خوددارى ورزیده و به جاى آن، سه نقطه گذاشته ایم. البته، در احادیث کوتاه، بنا بر آوردن تمام متن بوده، هرچند در لابه لاى آن، توضیحاتى آمده

باشد که ربطی به موضوع ندارد. این کار، برای اجتناب از تقطیع حدیث بوده است و تقطیع، تنها زمانی صورت گرفته که چاره ای جز آن نبوده است.

26. افزوده های میان دو قلاب (کروشه) از ماست، خواه این افزوده ها براى بیان مرجع ضمیر غایب (مستتر یا بارز) باشد یا هر توضیح دیگرى.

27. افزوده هاى میان دو هلال (پرانتز)، در متن عربى، از منبع است، خواه نسخه ی بدل باشد یا جز آن.

28. تا جاى ممکن، کوشیده ایم تا واژگان پیچیده و دور از ذهن را شرح دهیم و براى این کار، به کتاب هاى اصلى لغت و غریب الحدیث (مانند: لسان العرب، معجم مقاییس اللغة، النهایة ابن اثیر، الصحاح جوهرى، القاموس المحیط فیروزآبادى، المصباح المنیر فیّومى و المفردات راغب) و دیگر منابع معتبر، تکیه کرده ایم و سعى نموده ایم از میان معانى متعدّدى که گاه براى یک واژه در این گونه منابعْ ذکر مى شود، معناى متناسب با سیاق حدیث را برگزینیم.

در شرح پاره اى عبارات و ترکیبات پیچیده، از کتاب هایى که متون حدیثى را شرح کرده اند (مانند: مرآة العقول، الوافى، حلیة المتّقین، توضیحات مجلسى در بحار الأنوار، شرح نهج البلاغة ابن ابى الحدید، و فتح البارى) و دیگر کتاب ها نیز کمک گرفته ایم.(5)


1) کتاب هاى موجود در گروه دانش نامه نگارى پژوهشکده علوم و معارف حدیث، بر پایه ی اصول و معیارهاى خاصّى مرتّب و طبقه بندى شده اند؛ معیارهایى چون: تقدّم تاریخى کتاب، شخصیّت مؤلّف و نزدیکى اش به عصر بیان حدیث، احراز انتساب کتاب به مؤلّف، ارزش کتاب در محافل علمى، و دیگر معیارها و اصول ارزش گذارى کتاب ها. همین کار، معیار ترتیب منابع در پانوشت ها نیز قرار گرفته است.

2) مقصود، پیامبر یا امامى است که حدیث، از او نقل شده است.

3) مثل همین مورد – که راوى در حدیث، نقش داشته باشد – و یا وقتى که حدیث، «مُضمَر» است و تعیین مَروىٌّ عنه (گوینده ی اصلى حدیث)، امکان پذیر نیست.

4) مثل مواردى که حدیث، به «الحسن» (بدون هیچ مشخّصه ی دیگرى) نسبت داده شده است.

5) در ویرایش فارسى و بازبینى ترجمه، به ضرورت، به گروه دیگرى از منابع نیز مراجعه شده است، از جمله براى شرح لغات به: غریب الحدیثِ هِرَوى و ابن قُتَیبه و بُستى و حَربى و سَرَقُسطى، الطرازِ یحیى بن حمزه، تاج العروس، تاج المصادر بیهقى و منتهى الأرب، و براى شرح لغات و ترکیبات پیچیده، به: المَجازات النبویّة، الطراز سیّد على خان مدنى و الدیباج الوضىّ، گر چه غالباً ذکر منبع، امکان پذیر نبوده است.