یاران مهدی علیه السلام توان و قوت چهل مرد دارند؛ شیران میدان رزمند و جانهایشان از خار سنگ محکم تر.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«لوط پیامبر از این سخن خود که به دشمنان گفت: «ای کاش نیروی قدرتمندی علیه شما داشتم یا به استوانه ای محکم پناه می بردم» آرزوی نیرویی همانند نیروی قدرتمند مهدی موعود علیه السلام و یاران او را داشت، که یک تن از آنان توان چهل مرد را دارد، آنان دلهای استوارتر از پاره های آهن دارند و چون از برابر کوهها بگذرند صخره ها به لرزه درآیند، شمشیرها را غلاف نمی کنند تا آن هنگام که خداوند بخواهد و خشنود شود.»(1)
امام ششم در گفتاری دیگر به این نکته اشاره می نمایند که:
«یاران قائم هریک توان خود را برابر با سیصد نفر می بیند.»(2)
بی شک این دو تشبیه، از قدرت فراوان آنان حکایت دارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اصحاب موعود را از بهترین
سوارکاران روی زمین می داند.(3)
امام باقر علیه السلام در بیگانه بودن آنان با ترس، چنین بیان می دارد:
«هنگامی که قائم ما قیام کند و مهدی ظهور نماید، جرأت و دلیری هر یار او از شیر بیشتر می گردد.»(4)
آنان بی محابا در صحنه کارزار می تازند زیرا که: «دلهایشان چون قطعه فولاد می شود که اگر با آن دل، خود را به کوه بزنند آن را از جای می کنند.»(5)
«دلهایی چون پولاد دارند، در هر سو تا مسافت یک ماه ترس بر دلهای دشمنان سایه می افکند.»(6)
پیشوای پنجم در تفسیر آیه [أولی بأس شدید](7) می فرماید:
«همانا قائم و یارانش هستند؛ آنان سخت نیرومندند.»(8)
البته راز توانمندی و دلیری یاران جوان مهدی علیه السلام در درک طبیب دلها و حضور در محفل شفابخش جانها نهفته است:
«هرکس که قائم اهل بیت مرا درک کند، اگر بیمار
باشد بهبودی می یابد و اگر ناتوان باشد نیرومند می شود.»(9)
مرا پرسی که چونی؟ چونم ای دوست؟!
جگر پردرد و دل پرخونم ای دوست!
مگر من زآن میان بیرونم ای دوست؟!
شنیدم: عاشقان را می نوازی
نگفتی: گر بیفتی گیرمت دست؟
ازین افتاده تر کاکنونم ای دوست؟!(10)
1) کمال الدین، ج 2، ص 673.
2) دلائل الامامة، ص 320.
3) «هم من خیر فوارس علی ظهر الارض». ر.ک: الزام الناصب.
4) «… فاذا قام قائمنا و ظهر مهدینا کان الرجل أجرأ من لیث.» حلیة الاولیاء، ج 3، ص 184.
5) بشارة الاسلام، ص 224.
6) بحارالانوار، ج 52، ص 308.
7) سوره اسراء، آیه 5.
8) بحار، ج 51، ص 57.
9) «من ادرک القائم اهل بیتی، من ذی عاهة بری ء و من ذی ضعف قوی.» بشارة الاسلام، ص 243.
10) نظامی گنجوی.