جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پدر بشر

زمان مطالعه: 5 دقیقه

قرآن

«داستان عیسى در نزد خدا، چون داستان آدم است که از خاک آفریدش. سپس به او گفت: «باش» و او پدید آمد».

«و آفرینش انسان را از گِلى آغاز کرد. سپس نسل او را از چکیده آبى پست، قرار داد».

«از ایشان بپرس: آیا آنها از نظر آفرینش دشوارترند، یا کسانى که خلق کردیم؟ ما آنها را از گِلى چسبنده پدید آوردیم».

«ما انسان را از گِلى خشک، از گِلى سیاه و بدبو، آفریدیم».

«انسان را از گِل خشکیده اى سفال مانند آفرید».

«[خدا به شیطان گفت:] چون تو را به سجده فرمان دادم، چه چیزى تو را باز داشت از این که سجده کنى؟ گفت: من از او بهترم. مرا از آتش آفریدى و او را از گِل آفریدى».

«و به تحقیق، ما شما را آفریدیم. سپس صورتتان بخشیدیم. آن گاه به فرشتگان گفتیم: براى آدم، سجده کنید. پس همه سجده کردند، مگر ابلیس که از سجده کنندگان نبود».

«و او کسى است که شما را از یک تن پدید آورد. پس [براى شما] قرارگاهى و سپردگاهى قرار داد. همانا ما آیات خود را براى مردمى که مى فهمند، به روشنى بیان کرده ایم».

«آن گاه که پروردگار تو به فرشتگان فرمود: «من، بشرى از گِل خواهم آفرید. پس چون او را بپرداختم و از روح خود در او دمیدم، برایش به سجده بیفتید». پس فرشتگان، همگى به سجده افتادند، مگر ابلیس که بزرگى فروخت و از کافران شد. [خداوند] فرمود: «اى ابلیس! چه چیز، تو را مانع از آن شد تا براى چیزى که من با دستانِ [قدرتِ] خود آفریدم، سجده آورى؟ آیا بزرگى فروختى، یا از برترى جویانى؟». گفت: من از او بهترم. مرا از آتش آفریدى و او را از گِل آفریدى. فرمود: «پس، از آن (بهشت) بیرون شو که تو رانده شده اى و تا روز پاداش، لعنت من بر توست»».

حدیث

25.تفسیر القمّى: [در باره ی] «و آفرینش انسان را از گِلى آغاز کرد» فرمود: یعنى آدم علیه السلام را. «سپس نسل او را قرار داد»، یعنى فرزندان او را. «از چکیده اى»، یعنى عصاره ی غذا و آب. «از آبى پست»، یعنى آب مَنى. «سپس او را بپرداخت»، یعنى از نطفه به خون بسته، و از خون بسته به پاره گوشت تبدیل کرده تا آن که در او روح دمید.

26. تفسیر الطبری – به نقل از ابن عباس، درباره ی این سخن خداوند:«و شما را آفریدیم. سپس صورتتان بخشیدیم» -: «شما را آفریدیم»، یعنی آدم را، و «صورتتان بخشیدیم»، یعنی ذریه ی او را.

27.تفسیر الثعلبى ـ به نقل از عطاء، در باره ی این سخن خداوند متعال: «و شما را آفریدیم. سپس صورتتان بخشیدیم»-: در پشت آدم، آفریده و سپس در رحم ها صورتگری شدند.

28.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مردمان، فرزندان آدم علیه السلام اند، و آدم، از خاک بود.

29.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل، کبر جاهلیت و نازیدن جاهلى به نیاکان را از شما بُرد. [پس، از دو حال خارج نیستید: یا] مؤمن پرهیزگار، یا بى ایمان بدبخت. شما فرزندان آدمید و آدم، از خاک بود.

30.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى على! خداوند ـ تبارک و تعالى ـ به برکت اسلام، نخوت جاهلیت و نازیدن جاهلى به نیاکان را بُرد. بدانید! همانا مردمان، از آدم اند، و آدم، از خاک بود، و گرامى ترینِ آنان نزد خدا، کسى است که پرهیزگارتر باشد.

31.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، آدم را از مُشتى [خاک] که از همه جاى زمین برداشت، آفرید. از این رو، فرزندان آدم، متناسب با خاک زمین، پدید آمدند: برخى از آنها سرخ اند، برخى سفید، برخى سیاه، برخى آمیزه اى از این رنگ ها، برخى نرم، برخى خشن، برخى پاک، و برخى ناپاک.

32.امام على علیه السلام: آدم، از ادیم (پوسته ی) زمین که در آن، [خاک] پاک و خوب و بد وجود دارد، آفریده شد. بنا بر این، تو همه ی این ویژگى ها را در فرزندان او مى بینى: خوب و بد.

33.امام على علیه السلام ـ در پاسخ پرسش از علّت نام گذارى آدم و حوّا به این نام ها ـ: آدم، آدم نامیده شد؛ چون از اَدیم زمین آفریده شد، بدین سان که خداوند متعال، جبرئیل علیه السلام را فرستاد و به او فرمود که از ادیم (پوسته ی) زمین، چهار قسمت خاک برایش بیاورد: خاکى سفید، خاکى سرخ، خاکى قهوه اى و خاکى سیاه، و این خاک ها را از قسمت هاى نرم و درشت زمین بردارد. سپس به او فرمود که چهار نوع آب برایش بیاورد: آب شیرین، آب شور، آب تلخ، و آب گندیده. آن گاه به او فرمود که آب ها را روى خاک بریزد، و خداوند با دست [قدرت] خویش، آنها را به هم آمیخت، به طورى که از خاک، نه چیزى اضافه آمد که به آب نیاز داشته باشد، و نه از آب، چیزى زیاد آمد که به خاک نیاز داشته باشد. پس آب شیرین را در [قسمت] گلوى او قرار داد، و آب شور را در چشمانش، و آب تلخ را در گوش هایش و آب گندیده را در بینى اش. حوّا نیز حوّا نامیده شده؛ چون از حیوان (موجود زنده) آفریده شد.

34.امام على علیه السلام: [خداوند عز و جل] چون زمینش را آماده ساخت و فرمانش را روان داشت، آدم علیه السلام را به عنوان مخلوق برتر خود برگزید و او را نخستین آفریده ی خود [از نوع انسان] قرار داد.

35.امام على علیه السلام ـ در بیان آفرینش آدم علیه السلام ـ: سپس خداوند سبحان، از قسمت هاى سخت و نرم زمین، و شیرین و شور آن، قدرى خاک برداشت و بر آن، آب ریخت تا خالص شد، و آن را با رطوبت بیامیخت تا آن که سفت شد. آن گاه از آن، پیکره اى آفرید داراى دنده ها و مُهره ها و اندام ها و بندها، و مدّتى مشخّص و زمانى معلوم، آن را نگاه داشت تا این که خشک شد و به هم جوشید، و چون سفال، سخت شد.

آن گاه از روح خود در آن دمید. پس انسانى شد داراى ذهن هایى که آنها را به حرکت در مى آورد، و اندیشه اى که آن را به کار مى گیرد…، آمیخته با سرشتى به رنگ هاى گوناگون و چیزهاى همانند یکدیگر، و حالاتى متضاد، و اَخلاطى ناساز، از قبیل گرمى و سردى، و رطوبت و خشکى.

36.امام على علیه السلام: [خداوند] چون آفرینش آنچه را در آسمان هاست، به پایان رسانید و در آن هنگام، زمین، خالى [از سکنه] بود و هیچ کس در آن نبود، به فرشتگان فرمود: «من در زمین، جانشینى خواهم آفرید. فرشتگان گفتند: آیا در آن، کسى را مى آفرینى که در آن، تباهى مى کند و خون مى ریزد، در حالى که ما تو را تسبیح و ستایش مى گوییم و تقدیست مى کنیم؟ خدا فرمود: من چیزى مى دانم که شما نمى دانید».

پس خداوند، جبرئیل علیه السلام را فرستاد و او از ادیم (لایه ی رویین) زمین، مُشتى خاک بر گرفت و آن را با آب شیرین و شور، خمیر کرد، و پیش از آن که در او جان بدمد، طبایع را در آن، ترکیب کرد. بنا بر این، آدم را از خاک ادیم زمین آفرید. از این رو، آدم نام گرفت؛ زیرا چون با آب خمیر شد، به رنگ ادیم (خاک) در آمد.

37.امام صادق علیه السلام: آدم، آدم نامیده شده؛ چون از ادیم (لایه رویین) زمین، آفریده شد.

38.امام صادق علیه السلام: روح، یکصد سال در سر آدم علیه السلام بود، یکصد سال در سینه ی او، یکصد سال در پشت او، یکصد سال در ران هاى او، و یکصد سال در ساق ها و پاهاى او.

پس چون آدم علیه السلام سرِ پا ایستاد، خداوند به فرشتگان، دستور سجده داد. و این، بعد از ظهر روز جمعه بود، و فرشتگان، تا عصر در حال سجده بر او بودند.

39.امام صادق علیه السلام: خداوند عز و جل فرشتگان را از نور آفرید، جان را از آتش، جن را ـ که گونه اى از جان هستند ـ از باد، و گونه اى دیگر از جن را از آب، و آدم را از رویه ی گِل، خلق کرد.

ر. ک: دانش نامه عقاید اسلامى: ج 4 ص 225 (خداشناسى / بخش یکم / فصل پنجم / باب دوم / خلقت انسان از نطفه).