جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

معناى سنت

زمان مطالعه: 5 دقیقه

سنّت، در لغت، به معناى سیره و طریقت است و در اصطلاح علم حدیث، به: قول، فعل و تقریرِ پیامبر خدا و اهل بیت آن بزرگوار، اطلاق مى شود.(1)

گفتنى است که این، تعریفى است که پیروان اهل بیت علیهم السلام از سنّت دارند؛ امّا نزد اهل سنّت، اصطلاح «سنّت»، به معناى: قول، فعل و تقریر پیامبر اسلام است.

– تعمیم معناى «سنّت» به احادیث اهل بیت علیهم السلام:

براى اثبات مرجعیت علمى و دینى اهل بیت علیهم السلام و حجّیتِ قول و فعل و تقریر آنان (همانند پیامبر صلی الله علیه و آله) و تعمیم سنّت به احادیثى که از اهل بیت علیهم السلام نقل مى شود، دلایل فراوانى از کتاب خدا و سخنان پیامبر خدا وجود دارد که پرداختن به همه آنها در این مقال نمى گنجد.(2) در این جا تنها به سه دلیل روشن اشاره داریم:

الف – وجوب تمسّک به اهل بیت علیهم السلام

احادیثى که بر وجوب تمسّک به اهل بیت علیهم السلام دلالت دارند، متواتر معنوى اند که قطعى ترین آنها از نظر سند و روشن ترینشان از نظر دلالت، «حدیث ثقلین» است.

در این حدیث، پیامبر خدا، اهل بیت خود را «همتاى قرآن» به مردم معرّفى مى کند و مکرّر تأکید مى فرماید که تمسّک به قرآن و عترت، در کنار هم، مانع از گم راهى امّت اسلامى پس از وى خواهد شد:

إنّى تارِکٌ فیکُم ما إن تَمَسَّکتُم بِهِ لَن تَضِلّوا بَعدى، أحَدُهُما أعظَمُ مِنَ الآخَرِ؛ کِتابَ اللهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَى الأَرضِ، و عِترَتى أهلَ بَیتى، و لَن یَتَفَرَّقا حتّى یَرِدا عَلَىَّ الحَوضَ.(3) من در میان شما چیزى بر جاى مى گذارم که تا وقتى بدان چنگ زنید، هرگز، پس از من، گم راه نخواهید شد. یکى از این دو باعظمت تر از دیگرى است: کتاب خدا

– که ریسمانى است کشیده شده از آسمان به زمین – و [دومْ] عترت که همان اهل بیت من اند. این دو، هرگز از یکدیگر جدا نمى شوند تا آن گاه که در کنار حوض [کوثر] بر من درآیند.

نخستین پیام روشن این حدیث و سایر احادیثى که بر وجوب تمسّک مسلمانان به اهل بیت علیهم السلام دلالت دارند،(4) مرجعیت علمى و دینى آنان و حجّیت ره نمودهایشان در کنار قرآن و ره نمودهاى پیامبر اسلام است.

ب – دانش اهل بیت علیهم السلام، دانش پیامبر صلی الله علیه و آله است

دلیل دوم بر مرجعیت علمى و دینى اهل بیت علیهم السلام، روایاتى است که دلالت دارند بر این که آنان، وارث دانش پیامبر خدا، بلکه وارث علوم همه ی انبیاى الهى اند.(5) این روایات نیز فوق حدّ «استفاضه»اند و شاید متتبّع، بتواند «تواتر معنوى» آنها را اثبات نماید و به هر حال، صدور مضمون آنها از پیامبر صلی الله علیه و آله، قطعى است. به نمونه هایى از این روایات، اشاره مى کنیم:

1. مَسعدة بن صدقه از امام على علیه السلام روایت کرده است:

إنَّ العِلمَ الَّذى هَبَطَ بِهِ آدَمُ وجَمیعَ ما فُضِّلَت بِهِ النَّبِیّونَ إلى خاتَمِ النَّبِیِّینَ فى عِترَةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، فَأَینَ یُتاهُ بِکُم؟! بَل أینَ تَذهَبونَ؟!(6)

همانا آن علمى که آدم علیه السلام آن را با خود فرود آورد، و تمام آن چیزهایى که مایه ی برترى پیامبران تا خاتم پیامبران شده، همگى در خاندان محمّد صلی الله علیه و آله است. پس، چرا سرگردانید؟! و به کجا مى روید؟!

2. زُراره و فُضَیل از امام باقر علیه السلام روایت کرده اند:

إنَّ العِلمَ الَّذى نَزَلَ مَعَ آدَمَ علیه السلام لَم یُرفَع، وَ العِلمُ یُتَوارَثُ، وکانَ عَلِىٌّ علیه السلام عالِمَ هذِهِ الاُمَّةِ، و إنَّهُ لَم یَهلِک مِنّا عالِمٌ قَطُّ إلّا خَلَفَهُ مِن أهلِهِ مَن عَلِمَ مِثلَ عِلمِهِ، أو ما شاءَ اللهُ.(7)

آن علمى که با آدم علیه السلام فرود آمد، دیگر بالا نرفت. این علم، از یکى به دیگرى به ارث مى رسد و على علیه السلام، عالم این امّت بود. هرگز هیچ عالمى از ما نمى میرد، مگر آن که از خاندان او کسى جانشینش مى شود که همانند علم او را داشته باشد یا آن مقدار [از علم او را] که خدا بخواهد.

3. ابو بصیر، صحابى امام باقر علیه السلام مى گوید:

دَخَلتُ عَلى أبى جَعفَرٍ علیه السلام، فَقُلتُ لَهُ: أنتُم وَرَثَةُ رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله؟

قالَ: نَعَم.

قُلتُ: رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله وارِثُ الأَنبِیاءِ، عَلِمَ کلَّ ما عَلِموا؟

قالَ لى: نَعَم.(8)

خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و گفتم: آیا شما وارثان پیامبر خدا هستید؟

فرمود: «آرى».

گفتم: آیا پیامبر خدا، وارث همه ی علومى است که انبیا داشتند؟

فرمود: «آرى».

ج – حدیثِ اهل بیت علیهم السلام، حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله است

سومین دلیل تعمیم معناى «سنّت» به احادیث اهل بیت علیهم السلام، آن دسته از روایات ایشان است که در آنها تصریح شده است که هر حدیثى از آنان صادر شود، حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و روایت شده از اوست. اینک نمونه هایى از این روایات:

1. در روایتى به نقل از جابر، آمده است:

قُلتُ لِأَبى جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ الباقِرِ علیه السلام: إذا حَدَّثتَنى بِحَدیثٍ فَأَسنِدهُ لى.

فَقالَ: حَدَّثَنى أبى، عَن جَدّى، عَن رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله، عَن جَبرَئیلَ علیه السلام، عَنِ اللهِ عز و جل، و کُلُّ ما اُحَدِّثُکَ بِهذَا الإِسنادِ.(9)

به ابوجعفر امام باقر علیه السلام گفتم: هر گاه برایم حدیثى مى فرمایى، سند آن را نیز برایم ذکر نما.

فرمود: «پدرم، از جدّم، از پیامبر خدا، از جبرئیل علیه السلام، از خداوند عز و جل، مرا حدیث کرده است، و هر حدیثى که براى تو مى گویم، با همین سند است».

2. هشام بن سالم و حمّاد بن عثمان و دیگران، روایت کرده اند:

سَمِعنا أبا عَبدِ اللهِ علیه السلام یَقولُ: حَدیثى حَدیثُ أبى، و حَدیثُ أبى حَدیثُ جَدّى، و حَدیثُ جَدّى حَدیثُ الحُسَینِ، و حَدیثُ الحُسَینِ حَدیثُ الحَسَنِ، و حَدیثُ الحَسَنِ حَدیثُ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام، و حَدیثُ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام حَدیثُ رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله، و حَدیثُ رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله قَولُ اللهِ عز و جل.(10)

از امام صادق علیه السلام شنیدیم که مى فرماید: «حدیث من، حدیث پدرم است، و حدیث پدرم، حدیث جدّم، و حدیث جدّم، حدیث حسین، و حدیث حسین، حدیث حسن، و حدیث حسن، حدیث امیر مؤمنان علیه السلام، و حدیث امیر مؤمنان علیه السلام، حدیث پیامبر خدا، و حدیث پیامبر خدا، سخن خداوند عز و جل است».

بر این اساس، از دیدگاه پیروان اهل بیت علیهم السلام، سنّت به معناى: «قول، فعل و تقریر پیامبر خدا و اهل بیت ایشان» است، و امامانِ اهل بیت، سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را تا سال 260 هجرى – که آغاز غیبت آخرین امامِ این خاندان است -، به امّت اسلام، عرضه

کرده اند. در نتیجه، تمسّک به اهل بیت علیهم السلام، در واقع، کامل ترین شکل تمسّک به سنّت و سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله است.


1) بنا بر این، احادیث، همان سنّت نیستند؛ بلکه انتقال دهنده ی سنّت و بازگوکننده ی آن هستند؛ امّا گاه از باب توسّع، و به خاطر آن که اثبات کننده ی سنّت هستند، سنّتْ خوانده مى شوند (اُصول الفقه، مظفّر: ج 3 ص 54).

2) ر. ک: همین دانش نامه: ج 10 ص 7 (اهل بیت علیهم السلام / فصل چهارم: دانش اهل بیت علیهم السلام).

3) سنن الترمذى: ج 5 ص 663 ح 3788، کنز العمّال: ج 1 ص 173 ح 873؛ کمال الدین: ص 238 ح 56، بحار الأنوار: ج 29 ص 340 ح 7. براى اطّلاع بیشتر، ر. ک: همین دانش نامه: ج 9 ص؟؟؟ (اهل بیت علیهم السلام فصل سوم / کاوشى در باره حدیث ثقلین / تاریخ صدور حدیث و مناسبت آن).

4) ر. ک: همین دانش نامه: ج 10 ص 345 (اهل بیت علیهم السلام /فصل هشتم / عناوین حقوق اهل بیت علیهم السلام / تمسّک).

5) ر. ک: همین دانش نامه: ج 10 ص 11 (اهل بیت علیهم السلام / فصل چهارم / ویژگى هاى علمى اهل بیت علیهم السلام / وارثان دانش پیامبران) و دانش نامه ی امیر المؤمنین علیه السلام: ج 10 ص 515 (بخش یازدهم / جایگاه علمى / وارث دانش پیامبر صلی الله علیه و آله) و ص 519 (وارث دانش پیامبران علیهم السلام).

6) الإرشاد: ج 1 ص 232، الاحتجاج: ج 1 ص 624، ح 144، بحار الأنوار: ج 2 ص 100 ح 59.

7) الکافى: ج 1 ص 222، المحاسن: ج 1 ص 366 ح 796، بحار الأنوار: ج 26 ص 167 ح 23.

8) الکافى: ج 1 ص 470، دلائل الإمامة: ص 226 ح 153، بحار الأنوار: ج 81 ص 201 ح 59.

9) الأمالى، مفید: ص 42 ح 10، الخرائج و الجرائح: ج 2 ص 893، بحار الأنوار: ج 2 ص 178 ح 27.

10) الکافى: ج 1 ص 53 ح 14، الإرشاد: ج 2 ص 186، منیة المرید: ص 373، بحار الأنوار: ج 2 ص178 ح 28.