قرآن
«امّا انسان، هر گاه پروردگارش وى را بیازماید و گرامى اش دارد و نعمتش دهد، مى گوید: «پروردگارم مرا گرامى داشته است» و امّا هر گاه او را بیازماید و روزى اش را بر او تنگ گرداند، مى گوید: «پروردگارم مرا خوار داشته است!». نه؛ بلکه یتیم را نمى نوازید و بر خوراک دادن بینوا همدیگر را بر نمى انگیزید و میراث [ضعیفان] را چپاولگرانه مى خورید و مال را دوست مى دارید، دوست داشتنى بسیار».
«انسان، از دعاى خیر خسته نمى شود و چون بدى به او رسد، مأیوس [و] نومید مى گردد. و اگر پس از گزندى که به او رسیده است، از جانب خود رحمتى به او بچشانیم، قطعاً خواهد گفت: «من سزاوار آنم و گمان ندارم که رستاخیز، بر پا شود و اگر هم به سوى پروردگارم باز گردانیده شوم، قطعاً نزد او برایم خوبى خواهد بود». پس بدون شک، کسانى را که کفران کرده اند، به آنچه انجام داده اند، آگاه خواهیم کرد و مسلّماً از عذابى سخت به آنان خواهیم چشاند. و چون انسان را نعمت بخشیم، روى بر مى تابد و خود را کنار مى کشد، و چون بدى به او رسد، دست به دعاى فراوان و طولانى بر مى دارد».
«و هر گاه به انسان نعمت بخشیم، روى بر مى تابد و خود را کنار مى کشد، و هر گاه بدى به او رسد، نومید مى شود».
«اى انسان! چه چیز، تو را به پروردگار بزرگوارت، مغرور کرده است؟».
حدیث
151. امام على علیه السلام – در سخنانش به هنگام تلاوت آیه ی: حدیث «اى انسان! چه چیز، تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور کرده است؟» ـ: انسانى که در این آیه مورد سؤال قرار گرفته است، هر دلیلى را براى مغرور شدنش به خدا بیاورد، دلیلش نادرست ترینِ دلیل هاست، عذر [و بهانه] او از عذر [و بهانه] هر فریب خورده اى بى پایه تر است، و نادانى، وجود او را سختْ فرا گرفته است.
هان، اى انسان! چه چیز، تو را بر گناه کردنت دلیر ساخته، و چه چیز، تو را به پروردگارت گستاخ کرده، و چه چیز، تو را با نابودى خودت دمخور نموده است؟!
مگر درد تو را بهبود نیست؟ یا خوابت را بیدارى اى نیست؟ چرا به خویشتن رحم نمى کنى، چنان که به دیگران رحم مى کنى؟ که چه بسا شخصى را در گرماى آفتاب مى بینى و بر او سایه مى افکنى.