با توجّه به اهمّیت اُنس با خدا و نقشى که در سازندگى و تأمین آسایش انسان دارد، در احادیث اهل بیت علیهم السلام سه ره نمود مهم براى مأنوس شدن با خدا و دل بستگى به او ارائه شده است:
اوّل. یاد خدا کردن، چنان که از امام على علیه السلام روایت شده است:
الذِّکرُ مِفتاحُ الاُنسِ.(1)
یادِ خدا، کلید اُنس است.
بنا بر این، انسان، هر چه بیشتر از این کلید گنج دل بستگى به خدا استفاده کند، اُنس او با حضرت حق، بیشتر مى گردد و به آرامش بیشترى دست مى یابد، چنان که قرآن، تأکید مى فرماید:
«أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.(2)
بدانید که با یاد خدا، دل ها آرام مى گیرند».
دوم. پرهیز از مصاحبت با اهل غفلت، که آفت ذکر و اُنس با خداست. بدین جهت، کسى که مى خواهد با خدا مأنوس باشد، باید از معاشرت با انسان هاى غافل، جدّا اجتناب کند؛ چرا که انس با خدا، با الفت با انسان هاى غافل، در تضاد است، چنان که از امام على علیه السلام روایت شده است:
کَیفَ یَأنِسُ بِاللّهِ مَن لا یَستَوحِشُ مِنَ الخَلقِ؟!(3)
چگونه با خدا مأنوس شود کسى که از خلق نمى رمد؟!
بى تردید، مقصود از «خَلق» در این حدیث و احادیث مشابه، ذاکران (یاد کنندگان خدا) نیستند؛ زیرا معاشرت با اهل ذکر، خود، عاملى مستقل براى یاد خدا کردن و اُنس گرفتن با اوست؛(4) بلکه مقصود، اجتناب از معاشرت با مردم غافل است.
سوم. استمداد از خداوند متعال. اهل بیت علیهم السلام خود، مکرّر از خدا این تقاضا را داشته اند که «اللّهُمَّ اجعَلنا… آنِسینَ بِکَ»(5) یا «آنِسنى بِکَ یا کَریمُ»(6) یا «و اجعل اُنسى بِکَ».(7) نیز در دعایى که در صحیفه ی سجادیّه از امام زین العابدین علیه السلام نقل شده، امام علیه السلام وحشت از انسان هاى بد و غافل و نیز انس با خدا و اولیایش را یک جا از خداوند متعال مى خواهد و مى فرماید:
وَ ألبِس قَلبِىَ الوَحشَةَ مِ شِرارِ خَلقِکَ وَ هَب لِىَ الاُنسَ بِکَ وَ بِأَولِیائِکَ وَ أهلِ طاعَتِکَ.(8)
جامه ی گریز از بدان خَلقت را بر قلب من بپوشان و اُنس به خودت و اولیا و اهل طاعتت را به من عطا فرما.
1) ر. ک: ص 460 ح 28.
2) رعد: آیه ی 28.
3) ر. ک: ص 462 ح 34.
4) ر. ک: ص 475 (کسانى که شایسته اُنس گرفتن اند).
5) ر. ک: ص 464 ح 38.
6) ر. ک: ص 466 ح 42.
7) ر. ک: ص 466 ح 43.
8) ر. ک: ص 466 ح 44.