1024. الأمالى، طوسى ـ به نقل از حَنَش بن مُعتمرـ :
بر امیر مؤمنان، على بن ابى طالب علیه السلام، وارد شدم و گفت: سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد، اى امیر مؤمنان! چگونه روز خود را به شب رساندى؟ فرمود: «روز خود را به شب رساندم، در حالى که دوستدار خود را دوست مى دارم و دشمنم را دشمن. دوستدار ما، در حالى روز خود را به شب مى رساند که به رحمت خداوند که در انتظار آن است، شادمان است و دشمن ما، در حالى روز خود را به شب مى رساند که بناى کار خود را بر لبه پرتگاهى در حال ریزش مى سازد، و گویى آن لبه او را در آتش فرو مى افکند و گویى درهاى رحمت به روى اهل آن، گشوده شده اند. پس گوارا باد اهل رحمت را رحمتشان و هلاکت و دوزخ، ارزانى دوزخیان باد!
اى حنش! هر که خوش حال مى شود که بداند آیا دوستدار ماست یا دشمن ما، دلش را بیازماید. اگر دوست ما را دوست داشته باشد، دشمن ما نیست و اگر دوست ما را دشمن داشته باشد، دوستدار ما نیست. خداوند متعال از دوستدار ما بر دوستى ما پیمان گرفته و در لوح محفوظ، نام دشمن ما را نوشته است. ماییم برگزیدگان[خدا] و پیشتازان ما [به سوى حوض کوثر]، پیشتازان پیامبران اند».
1025. امام على علیه السلام:
هر که خدا را دوست داشته باشد، پیامبر را نیز دوست مى دارد و هر که پیامبر را دوست داشته باشد، ما را نیز دوست مى دارد و هر که ما را دوست داشته باشد، شیعیان ما را نیز دوست دارد.
1026. امام صادق علیه السلام:
هر که دوستدار ما را دوست بدارد، هر آینه ما را دوست داشته است.