قرآن، به سان متنِ دست نوشته ی آدمى نیست که هر چه قدر عمیق باشد، باز هم بتوان به عمق و کنه آن رسید. قرآن، سخن خداوند حکیمِ دانا و بى نهایت است که عالَم و آدم را آفرید و از اعماق وجود هستى، آگاه است. حقیقت و اعتبار، دست اوست.
ذهن و عین، در اختیار اوست. مکتوب و مخلوق، ازآن اوست. خداوند، بر پایه ی این حکمت و دانایى، کتابش را چنان منظّم ساخته که جز او و آن که او بخواهد نتواند به کنه آن برسد. این، همان چیزى است که از آن به «بطون قرآن» یا «لایه هاى معنایى قرآن»(1) و نیز «حقایق قرآنى» یاد مى شود.
در حدیثى از امام باقر علیه السلام آمده است:
إنَّ لِلقُرآنِ بَطنا، وَ لِلبَطنِ بطنا.(2)
قرآن، باطنى دارد و باطن آن هم باطنى دارد.
و در حدیثى از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:
إنَّ لِلقُرآنِ ظَهرا وَ بَطنا، وَ لِبَطنِهِ بَطنٌ إلى سَبعَةِ أبطُنٍ.(3)
قرآن، ظاهرى دارد و باطنى، و باطن آن هم باطنى دارد، تا هفت بطن (لایه ی درونى).
این حدیث از امام على علیه السلام نیز به لایه ها و بطون معانى قرآن اشاره دارد:
إنَّ کِتابَ اللهِ عَلى أربَعَةِ أشیاءَ: عَلَى العِبارَةِ، وَ الإِشارَةِ، وَ اللَّطائِفِ، وَ الحَقائِقِ؛ فَالعِبارَةُ لِلعَوامِّ، وَ الإِشارَةُ لِلخَواصِّ، وَ اللَّطائِفُ لِلأَولِیاءِ، وَ الحَقائِقُ لِلأَنبِیاءِ.(4)
همانا کتاب خدا، بر چهار چیز [، قابل تقسیم] است: بر عبارت، اشارت، لطایف و حقایق. عبارت، براى عوام است، اشارت براى خواص، لطایف براى اولیا، و حقایق براى انبیا.
توضیح این مراتب را در ضمن بحث بعدى (جایگاه سنّت در حوزه ی معرفت دینى) خواهیم آورد.
1) ر. ک: شناخت نامه ی قرآن: (توضیحى در باره ی شمار بطون قرآن).
2) بحار الأنوار: ج 92 ص 91 ح 37.
3) عوالى اللآلى: ج 4 ص 107 ح 159.
4) عوالى اللآلى: ج 4 ص 105 ح 155، جامع الأخبار: ص 116 (از امام حسین علیه السلام)، الدرّة الباهرة: ص 31، نزهة الناظر: ص 172 ح 357، أعلام الدین: ص 303 (از امام صادق علیه السلام)، بحار الأنوار: ج 92 ص 20 ح 18.