جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خطر انحصارطلبى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

1. امام على علیه السلام:

هر که در اموالْ انحصارطلبى کند، نابود مى شود.

2. امام على علیه السلام – در فرمان حکومتى اش به مالک اشتر -:

از انحصارطلبى در آنچه مردم در آن برابرند، و غفلت از آنچه در حوزه ی مسئولیت تو قرار دارد و در برابر دیدگان [مردم] روشن است، بپرهیز؛ زیرا تو، به خاطر دیگران مؤاخذه خواهى شد(1) و به زودى پرده هاى امور از برابر دیدگانت کنار خواهد رفت و داد ستم دیده از تو گرفته خواهد شد.

3. امام على علیه السلام – در باره ی کشته شدن عثمان -:

اگر به کشتن او فرمان داده بودم، هر آینه قاتل بودم، و اگر از این کار نهى (منع) کرده بودم، بى گمان، یاور او به شمار مى آمدم.

امّا کسى که او را یارى داده، نمى تواند بگوید: «کسى که او را وا نهاد، من از او بهترم» و کسى که او را یارى نرسانده است، نمى تواند بگوید: «کسى که او را یارى داد، از من بهتر است».

اینک من مسئله ی او (عثمان) را براى شما خلاصه و جامع مى گویم: او انحصارطلبى کرد و بد انحصارطلبى کرد. شما نیز ناشکیبى کردید و بد ناشکیبى کردید (هر دو از حد گذراندید)، و خداوند را در باره ی انحصارطلب و ناشکیب، حُکمى است قطعى [که در آینده یا قیامت، تحقّق خواهد یافت].

4. امام على علیه السلام – در حکمت هاى منسوب به ایشان -:

انحصارطلبى، حسادت مى آورد و حسادت، دشمنى و دشمنى، اختلاف و اختلاف، پراکندگى و پراکندگى، ضعف و ضعف، زبونى و زبونى، زوال دولت و از میان رفتن نعمت.

5. وقعة صفّین – به نقل از عبد الله بن کَردَم بن مَرثَد -:

چون على علیه السلام به عراق آمد، اهالى سواد(2) را فرا خواند و چون گرد آمدند، آنان را بار داد و چون فراوانىِ جمعیتشان را دید [و همهمه شان را مانعِ گفت و شنود دانست]، فرمود: «من نمى توانم سخنان همه ی شما را با هم بشنوم و حرف هایتان را بفهمم. پس کارتان را به کسى که بیش از هر کس مورد رضایت شماست و خیرخواه ترین فرد نسبت به شماست، وا گذارید (نماینده اى مطمئن و خیرخواه برگزینید)».

گفتند: نَرسا [را بر مى گزینیم]. هر چه او بپسندد، ما نیز مى پسندیم و هر چه او نپسندد، ما نیز نمى پسندیم.

نرسا جلو آمد و نزدیک امام علیه السلام نشست.

امام علیه السلام فرمود: «به من بگو پادشاهان ایرانیان چند نفر بودند؟».

نرسا گفت: پادشاهان آنان در این کشور پسین، سى و دو نفر بودند.

فرمود: «راه و رسم آنان چگونه بود؟».

گفت: راه و رسم آنان در بیشتر کارهایشان همواره یکسان بود تا آن که خسرو، پورِ هرمز، شاه ما شد و اموال و کارها را به انحصار خویش در آورد و بر خلاف شاهان پیشین ما، رفتار کرد و مردم را خانه خراب کرد و خانه ی خود را آباد نمود و مردم را خوار شمرد. در نتیجه دل هاى ایرانیان را کینه ور ساخت تا آن که بر او شوریدند و او را کشتند و زنانش بیوه و فرزندانش یتیم شدند.

امام علیه السلام فرمود: «اى نرسا! خداوند، خَلق را به حق آفریده و از هیچ کس، جز به حق رضایت نمى دهد، و در سلطنت الهى [بر عالم،] نمونه اى است از آنچه خداوند واگذار کرده است و آن، این که: هیچ مملکتى جز با تدبیر نمى پاید و از فرمان روایى گزیرى نیست. مادام که آیندگانِ ما از گذشتگانمان بدگویى نکنند، کار ما پیوسته استوار و منسجم خواهد بود. پس هر گاه آیندگانِ ما با پیشینیانِ ما مخالفت ورزند و فساد بیافرینند، هم خود هلاک مى شوند و هم دیگران را به هلاکت مى افکنند».


1) یعنی تو در قیامت، به خاطر کاری که دیگران از آن بهره برده اند و تو از آن سودی نبرده ای مؤاخذه و مجازات خواهی شد. احتمال هم دارد که مراد از «لغیرک (دیگران)» در متن عربی، «مظلوم» باشد. م.

2) سَواد، به روستاها و مراتع و کشتزارهاى سرزمین عراق گفته مى شود که در دوران خلیفه دوم، به دست مسلمانان فتح شد. این سرزمین، به دلیل سرسبزى و وجود درختان و نخیلات و کشتزارهاى گسترده، به این نام (سَواد) – که به معناى «سیاهى» است – نامیده شده است (معجم البلدان: ج 3 ص 272).