جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

العشق (عشق) (2)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

29 / 1

خَصائِصُ العاشِقِ

11706.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : لا تَستَشیروا أهلَ العِشقِ ؛ فَلَیسَ لَهُم رَأیٌ ، وإنَّ قُلوبَهُم مُحتَرِقَةٌ ، وفِکَرَهُم مُتَواصِلَةٌ ، وعُقولَهُم سالِبَةٌ .(1)

29 / 2

العاشِقُ العَفیفُ

11707.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : مَن عَشِقَ وکَتَمَ وعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهیدا .(2)

11708.عنه صلى الله علیه و آله : مَن عَشِقَ وکَتَمَ وعَفَّ وصَبَرَ ، غَفَرَ اللّه ُ لَهُ وأدخَلَهُ الجَنَّةَ .(3)

11709.کنز العمّال عن ابن عبّاس عَن رسول اللّه صلى الله خِیارُ اُمَّتِی الَّذینَ یَعِفّونَ إذا آتاهُمُ اللّه ُ مِنَ البَلاءِ شَیئا . قالوا : وأیُّ البَلاءِ ؟ قالَ : العِشقُ .(4)

29 / 1

ویژگى هاى عاشق

11706.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : از عشق پیشگان ، مشورت نخواهید؛ چرا که آنان ، رأیى ندارند و دل هایشان ، سوزان و فکرشان ، جاى دیگر است و خِردهایشان ، از آنان گرفته شده است .

29 / 2

عاشق پاک دامن

11707.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر که عاشق شود، ولى [عشق خود را] بپوشانَد و پاکْ دامنى ورزد و با این حال بمیرد، شهید مُرده است.

11708.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر که عاشق شود، ولى [عشق خود] را بپوشانَد و پاک دامنى ورزد و شکیبایى کند، خداوند ، او را مى آمرزد و به بهشت مى برَد.

11709.کنز العمال ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: پیامبر خدا فرمود : «بهترین هاى امّت من ، کسانى هستند که چون خداوند به چیزى از بلا دچارشان کند ، پاک دامنى ورزند» . گفتند : کدام بلا ؟ فرمود : «عشق» .

11710.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : العِشقُ مِن غَیرِ ریبَةٍ کَفّارَةٌ لِلذُّنوبِ .(5)

29 / 3

العِشقُ المَمدوحُ

11711.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : یَقولُ اللّه ُ تَعالى : إذا کانَ الغالِبُ عَلى عَبدِیَ الاِشتِغالَ بی جَعَلتُ نَعیمَهُ ولَذَّتَهُ فی ذِکری ، فَإِذا جَعَلتُ نَعیمَهُ ولَذَّتَهُ فی ذِکری عَشِقَنی وعَشِقتُهُ ، فَإِذا عَشِقَنی وعَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینی وبَینَهُ ، وصِرتُ مَعالِمَ بَینَ عَینَیهِ ، لا یَسهو إذا سَهَا النّاسُ ، اُولئِکَ کَلامُهُم کَلامُ الأَنبِیاءِ ، اُولئِکَ الأَبطالُ حَقّا ، اُولئِکَ الَّذینَ إذا أرَدتُ بِأَهلِ الأَرضِ عُقوبَةً وعَذابا ذَکَرتُهُم فَصَرَفتُ ذلِکَ عَنهُم .(6)

11712.عنه صلى الله علیه و آله : أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ ، فَعانَقَها وأحَبَّها بِقَلبِهِ وباشَرَها بِجَسَدِهِ وتَفَرَّغَ لَها ، فَهُوَ لا یُبالی عَلى ما أصبَحَ مِنَ الدُّنیا عَلى عُسرٍ أم عَلى یُسرٍ .(7)

29 / 4

العِشقُ فی غَیرِ الإِنسانِ

11713.صحیح البخاری عن أنس بن مالک : خَرَجتُ مَعَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله إلى خَیبَرَ أخدُمُهُ ، فَلَمّا قَدِمَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله راجِعا وبَدا لَهُ اُحُدٌ قالَ : هذا جَبَلٌ یُحِبُّنا ونُحِبُّهُ .(8)

11710.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : عشقِ پاک ، کفّاره گناهان است .

29 / 3

عشق ستایش شده

11711.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند عز و جل مى فرماید: «هر گاه اشتغال به من، بر جان بنده غالب آید، خواهش و لذّت او را در یاد خودم قرار مى دهم ، و چون خواهش و لذّتش را در یاد خودم قرار دهم، او عاشق من مى گردد و من نیز عاشق او. چون عاشق یکدیگر شدیم، پرده میان خود و او را بالا مى زنم و آن (مشاهده جلال و جمال خود) را بر جان او مسلّط مى گردانم، به طورى که وقتى مردم ، دچار سهو [و اشتباه] مى شوند، او دچار سهو نمى شود. سخن اینان، سخن پیامبران است . اینان، قهرمان واقعى هستند . اینان ، کسانى هستند که وقتى عقوبت و عذاب کردن اهل زمین را اراده کنم به سبب وجود آنها، عِقاب را از اهل زمین مى گردانَم».

11712.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : برترینِ مردم، کسى است که به عبادت [ـِ خداوند] عشق ورزد و از این رو، با عبادت هم آغوش شود و به دل، آن را دوست بدارد و جسم خویش را با آن درگیر کند [و به آن خو بدهد] و براى پرداختن به آن، کارهاى دیگر را رها سازد. چنین کسى اهمّیت نمى دهد که دنیا را چگونه به سر مى آورد؛ در سختى یا در آسایش.

29 / 4

عشق در غیر انسان

11713.صحیح البخارى ـ به نقل از اَ نَس بن مالک ـ: همراه پیامبر صلى الله علیه و آله به خیبر رفتم تا خدمت گزار وى باشم. در راه بازگشت [به مدینه] ، هنگامى که چشم پیامبر خدا به کوه اُحُد افتاد، فرمود: «این، کوهى است که ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم».


1) الفردوس : ج 5 ص 38 ح 7389 عن أنس.

2) تاریخ بغداد : ج 6 ص 51 و ج 5 ص 156 کلاهما عن ابن عبّاس و ج 12 ص 479 عن عائشة ولیس فیه «کتم».

3) تاریخ بغداد : ج 5 ص 262 عن ابن عبّاس.

4) کنز العمّال : ج 3 ص 373 ح 7001 و ص 779 ح 8732 کلاهما نقلاً عن الدیلمی.

5) الفردوس : ج 3 ص 94 ح 4266 عن أبی سعید الخدری.

6) حلیة الأولیاء : ج 6 ص 165 عن الحسن.

7) الکافی : ج 2 ص 83 ح 3 عن عمرو بن جمیع عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 70 ص 253 ح 10.

8) صحیح البخاری : ج 3 ص 1058 ح 2732 و ج 5 ص 2340 ح 6002 نحوه؛ عوالی اللآلی : ج 1 ص 177 ح 219 وفیه «اُحد جبل یحبّنا ونحبّه» فقط.