در ریشه یابى استئثار نکوهیده، مى توان به امورى مانند: 1. بى اعتنایى به حقوق مردم، 2. بى رغبتى به مکارم اخلاقى، 3. حرص، بخل و خسّت، استناد کرد که همگى در مقابل عوامل ایثار هستند؛ لیکن بسنده کردن به این کافى نیست؛ بلکه باید دید ریشه ی حرص، بى اعتنایى به حقوق مردم و بى رغبتى به مکارم اخلاقى چیست؟
اصلى ترین عوامل و ریشه هاى استئثار، خودخواهى، بى ایمانى و یا ضعف ایمان است. اگر ایمان، خودخواهىِ ذاتىِ انسان را هدایت و مهار نکند، انسانِ خودخواه، به طور طبیعى، انحصارطلب مى شود و همه چیز را براى خود و وابستگان خود مى خواهد و به فرموده امام على علیه السلام:
مَن مَلَکَ، استَأثَرَ.(1) هر کس به فرمان روایى رسید، انحصارطلبى پیشه مى کند.
از این رو، مکاتب مادّى با هر نام و یا هر شعارى که براى تأمین آزادى ها و حقوق مردم به میدان بیایند، پایان کارشان پس از رسیدن به قدرت، استئثار (انحصارطلبى) است.
انحصارطلبى هایى که طبق پیشگویى پیامبر خدا در تاریخ اسلام به وقوع پیوست نیز، هر چند به نام دین بود، امّا بى تردید، هویّت مادّیگرى و ضدّ دینى داشت.
1) نهج البلاغة: حکمت 160، الأمالى، مفید: ص 189 ح 15، الأمالى، طوسى: ص 229 ح 404، المحاسن: ج 2 ص 436 ح 2510، بحار الأنوار: ج 13 ص 357 ح 62؛ شُعب الإیمان: ج 2 ص 311 ح 1910. نیز، ر. ک: تحف العقول: ص 8 و المعجم الکبیر: ج 5 ص 24 ح 4477 و کنز العمّال: ج 16 ص 197 ح 44217.