جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ارزیابى سند احادیث

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در زمینه ارزیابى سند احادیث مربوط به تعداد خلفا، چند نکته قابل ذکر است:

الف – سند این احادیث در منابع کهن و معتبر اهل سنّت به جابر بن سَمُره(1) و ابو جحیفه(2) مى رسد.

ب – گزارش جابر بن سَمُره(3) در نزد اهل سنّت، صحیح و معتبر است. بغوى در ارزیابى این حدیث مى گوید:

بر صحّت این حدیث، اتّفاق وجود دارد.(4)

افزون بر این، آلبانى برخى طُرُق این حدیث را صحیح مى داند.(5) این حدیث همچنین در صحیح مسلم(6) و صحیح البخارى(7) روایت شده که این نقل ها نیز نزد اهل سنّت معتبر شمرده مى شوند، هر چند در نقل بخارى به جاى «اثنا عشر خلیفة»، «اثنا عشر أمیرا» آمده است.

ج – گزارش جابر بن سَمُره با همان اسنادى که در منابع اهل سنّت آمده، در منابع حدیثى شیعه نیز نقل شده است.(8)

د – احادیث یاد شده، علاوه بر جابر بن سَمُره از طریق عبد اللّه بن عمر، عبد اللّهبن مسعود، عبد اللّه بن عمرو بن عاص، اَنَس بن مالک و عبد اللّه بن ابى اوفى نیز نقل شده اند؛ لیکن منابعى که این گزارش ها را روایت کرده اند، مصادر شیعى اند.(9)

هـ – نکته قابل تأمّل، این است که: سخنى سرنوشت ساز با آن اهمّیت که آینده رهبرى در جامعه اسلامى را رقم مى زند، چرا آن گونه که باید، مورد توجّه صحابیان قرار نگرفته و کمتر به نقل آن پرداخته اند، تا آن جا که حدیث «اِثنا عَشَرَ خلیفة (دوازده خلیفه)» به حدیث جابر بن سَمُره معروف گردیده است؟

بى تردید، سیاسى بودن مضمون حدیث در عدم نقل آن توسّط اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله، مؤثّر بوده است. از این رو، عدم شهرت نقل آن از طرق مختلف، بر بى توجّهى صحابیان به این موضوع مهم، دلالت ندارد.


1) ر. ک: ص 310 و 312 – 315 ح 77 -81.

2) ر. ک: ص 314 ح 82.

3) جابر بن سَمُره، از صحابیان کم سال و خواهرزاده سعد بن ابى وقّاص است (تهذیب الکمال: ج 4 ص 437 ش 867). پدرش در سال فتح مکّه مسلمان شد (الإصابة: ج3 ص149). او در کوفه مى زیست و پس از سال 73 وفات یافت (سیر أعلام النبلاء: ج3 ص186). از او 146 حدیث (با حفظ مکرّرات) نقل شده که 23 روایت آن، در صحیح مسلم است (تهذیب الأسماء: ج 1 ص 142).

4) شرح السنّة: ج 15 ص 31.

5) سلسلة الأحادیث الصحیحة: ج 1 ص 651 ش 376.

6) ر. ک: ص 310 ح 77 – 79.

7) ر. ک: ص 316 ح 90.

8) ر. ک: الخصال: ص 469 473 ح 12 30 (با 19 سند)، المناقب، ابن شهرآشوب: ج 1 ص 248 250، العمدة: ص 416 ح 856 و ص 419 ح 871، کشف الغمّة: ج 1 ص 57 58، إعلام الورى: ج 2 ص 158، بحار الأنوار: ج 36 ص 239 ح 38.

9) ر.ک: ص 314 و 316 ح 83 – 89.